در بر همان پاشنه میچرخد؟
به گزارش قائم آنلاین، در ادامه سرمقاله شنبه روزنامه شرق میخوانیم: «اصلاحطلبان همواره به این بالیدهاند که با وجود سلیقههای متنوع و متکثر توانستهاند جبههای واحد تشکیل دهند؛ جبههای که در همین اواخر به پیروزی دودورهای حسن روحانی منجر شد اما اکنون گویا اختلافات سیاسی آنان بروز پیدا کرده است. بیشک برخی از این اختلافات
به گزارش قائم آنلاین، در ادامه سرمقاله شنبه روزنامه شرق میخوانیم: «اصلاحطلبان همواره به این بالیدهاند که با وجود سلیقههای متنوع و متکثر توانستهاند جبههای واحد تشکیل دهند؛ جبههای که در همین اواخر به پیروزی دودورهای حسن روحانی منجر شد اما اکنون گویا اختلافات سیاسی آنان بروز پیدا کرده است.
بیشک برخی از این اختلافات از عملینشدن وعدههای روحانی نشأت میگیرد و بخشی از آن هم از تغییرات چشمگیر اجتماعی، خاصه بعد از حوادث دی ۹۶. برخی اصلاحطلبان باور دارند که باید این اعتراضات را جدی گرفت و هم درونِ طیفهای اصلاحطلب هم در خارج از آن تغییراتی به وجود آورد. شاید مجادله قلمی کرباسچی با میردامادی عمقِ این اختلافات را عیان نکند و این را که اختلافات اخیر بر سر چیست؟ آنچه ظنِ وجود این اختلافات را تقویت میکند، توییت حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور است که با یک تیر، دو نشان میزند و هم نواصولگرایان و هم اصلاحطلبان نزدیک به محمد خاتمی را نشانه میرود. در توییت آشنا چنین آمده است: «تعداد زیادی از جوانان عزیز نواصولگرا سودای نمایندگی مجلس دارند، این حقشان است. مشکل از اعتبار سوخته فرماندهان عزیزی است که مردم باید به تکرار میکنمِ آنان پاسخ مثبت و به جوانان سیماساخته رأی بدهند.» ورود آشنا به برخوردهای جناحی نشان میدهد که دولت روحانی نیز درصدد است در آینده، راه خود را از برخی اصلاحطلبان و اصولگرایان جدا کند. اگر بخت یک بار به حسن روحانی روی آورده، دلیل ندارد بار دیگر روی نیاورد. دولتهای انقلاب و جریانهای سیاسی وفادار به آن منافعی مشترک دارند و از این رو است که سرنوشت آنان در فراز و فرود به یکدیگر وابسته است و معمولاً جدایی آنان از هم در روز فرود رخ میدهد و اغلب دولتها این فرود را در دوره دوم عمر خود تجربه میکنند. آنان به همان دلایلی که روی کار آمدهاند؛ یعنی ناکارآمدی دولتهای قبلی در حل مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با پابرجاماندن همان دلایل از توان تهی میشوند و با جا گذاشتن مشکلات لاینحل قدیمی و ایجاد مشکلات تازه، از صحنه سیاست بیرون میروند. زمانی که دولت روحانی روی کار آمد، انتظار میرفت با تکیه بر تجربیات دولتهای اصلاحات و مهرورزی، راه سومی بگشاید. این فکر که در زمان خودش واقعیت عینی بود، اکنون بیش از هر چیز، خیالی به نظر میرسد.
دولت روحانی برای دستیابی به قدرت در نقطه طلایی قرار گرفته بود. دولت اصولگرای احمدینژاد در برنامههایش شکست خورده بود و تلاش میکرد این شکست را با جاهطلبیهای سیاسیاش جبران کند و در اریکه قدرت بماند که ناکام ماند. اصلاحطلبان نیز تیغ دو دَمی در نیام بودند؛ اصلاحات همانقدر که جامعه را پویا میکند، این پویایی میتواند سقف مطالبات را بالا برده و به تنشهای طبقاتی بینجامد اما این تعبیر به کار اصلاحطلبان هم آمد؛ دریافتند جنبشهای اصلاحی دارای عوارض جانبی ناخواستهای هستند که بهجای مداوای بیماری سیاسی و اجتماعی ممکن است باعث درهمآمیختگی آنها شود و این درهمآمیختگی بیش از آنکه به سود اصلاحات باشد، به زیان آن تمام میشود زیرا درهمآمیزی امر اجتماعی و امر سیاسی موجب تحولات بنیادین خواهد شد. تحولاتی که به دور از بینش اصلاحی اصلاحطلبان است؛ پس اصلاحطلبان به ایده جستوجوی منفعت فردی و همگانی بازگشتند، همان ایدهای که زیربنای جامعه بازار است. اصلاحطلبان، حامل ایده اقتصادی متفاوتی از جناحهای دیگر نیستند. به نظر آنان در شرایط کنونی، پیگیری هرگونه ایده اقتصادی متفاوت، گیرم سازگار با تفکرات آنان، منجر به اعتراضات عمودی میشود. اغلب دورههای انتخابات که به رویکارآمدن دولتی منجر شده، از دل اعتراضات افقی بیرون آمده است. همواره این اعتراضات و انتقادات خفته افقی، دستمایهای شده برای برآمدن و برافتادن دولتها.
اگر چه دولتهای انقلاب به این اعتراضات سلبی جلوهای ایجابی دادهاند و با آن روی کار آمدهاند اما در سطح بهرهبرداری از این اعتراضات افقی ماندند و هیچکدام نتوانستند به مردمی که آنان را روی کار آوردهاند، پاسخی مناسب و درخور بدهند. دولت احمدینژاد از پسِ همین اعتراضات به دولت خاتمی روی کار آمد و دولت روحانی از پسِ همین اعتراضات افقی سر برآورده است. حتی دولت اصلاحات نیز از این قاعده مستثنا نیست، دولت اصلاحات هم در دوم خرداد، جنبشی ایجابی اجتماعی بود، برای رفع کاستیها و وضع آزادیهای اجتماعی. بر محور اعتراضات افقی نقاطی از مشکلات تعین مییابد که در گذر زمان به نقطههای آسیب تبدیل میشود. نقطههایی مانند بیکاری، گرانی، نابرابری، فقر و توزیع ناعادلانه امکانات دولتی و رفاهی، نقطههای این محورند که اگر حلنشده باقی بماند، به نقطههای آسیبزا تبدیل شده و به سوی اعتراضات عمودی پیش میروند. شاید حوادث دی ۹۶ زنگ خطری برای دولتمردان بود که درکی درست از تعین این نقاط و محور افقی نداشتند. شاید سردرگمی اصلاحطلبان و به تبع آن دولت فعلی ازاینرو است که دیگر قادر نیستند آینده را پیشبینی کنند. آیا در بر همان پاشنه خواهد چرخید و آنان باز از اعتراضات افقی به شیوه ایجابی برای برکشیدن دولت سیزدهم سود خواهند برد؟»
برچسب ها :اصلاحطلب، انقلاب،جاهطلبی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0