کد خبر : 174220
تاریخ انتشار : دوشنبه 5 آگوست 2019 - 13:10
-

«من همشهریانم را در شهر جا گذاشتم!»

«من همشهریانم را در شهر جا گذاشتم!»

به گزارش قائم آنلاین، در سرمقاله روز دوشنبه روزنامه ۱۹دی می‌خوانیم: «این پاسخ را آرام و با تبسمی شیرین به هنگام تبعید از شهر، بر زبان راند، وقتی یکی از مردم آتن با پوزخند به او گفت: «دیدی سرانجام همشهریان، تو را از شهر بیرون کردند.» دیوژن حکیم یونان باستان، مردی زاهد، دانا، صریح و

به گزارش قائم آنلاین، در سرمقاله روز دوشنبه روزنامه ۱۹دی می‌خوانیم: «این پاسخ را آرام و با تبسمی شیرین به هنگام تبعید از شهر، بر زبان راند، وقتی یکی از مردم آتن با پوزخند به او گفت: «دیدی سرانجام همشهریان، تو را از شهر بیرون کردند.»

دیوژن حکیم یونان باستان، مردی زاهد، دانا، صریح و البته بسیار شجاع بود. او به جهت زبان تند و تیز و انتقادهای پرنیش و طعنه‌ه‏ایش به سرداران و سناتورهای بزرگ، از شهر آتن اخراج و تبعید شد.

شاید این حکایت بیش از آن که سرگذشت حکیم یونانی باشد، گویای راز سربسته و رمز سر به مُهری باشد از تعطیلی فعالیت‏‌های اثرگذار و بسیار مهم فرهنگی‏‌ترین مراکز و موثرترین تشکیلات مکتوب هر کشور؛ یعنی روزنامه‌ها و نشریات.

بازار کم‌رونق کتاب و روزنامه و تعطیلی یک به یک آنها، در حقیقت، گویای حقیقت تلخ ماجرای دیوژن است. حقیقتی مهجور و غریب که در هیاهوی مسرفانه و مصرف‌گرای شهری به فراموشی سپرده شد و از همین رو اجتماع گرفتار در غوغای حریصانه خرید پیتزا و پوشاک و سر و صدای قطار پر سرعت تمدن بتن و آهن و کامپوزیت، از همنشینی با چنین محصولات حکمت‌افزا، محروم، جا و باز ماند.

نشریات و روزنامه‌های ایران طی دو قرن حیات پرفراز و نشیب در ایران و گذار از آخرین دوره سنت و ورود کامل به مدرنیته و پذیرش قواعد جدید جهانی، اکنون با تهدید انقراض عمومی و نابودی روبه‌رو هستند. تهدیدی که ناشی از مرض بی‌توجهی مردم به‌ اندیشه‌ورزی و سرطان تعطیلی فرهنگ مطالعه در سبد زندگی است؛ تا آن جا که روزنامه‌نگاری ایران، اکنون به‌سان دیوژن حکیم، در زیست مدرن و ذائقه ساندویچی، به هیچ‌ وجه، در معده جامعه، قابل هضم و پذیرش نیست.

شعارهای پرطمطراق اجرای نسخه‌های نوین بومی، شاید برای بازآفرینی بستر جذب مخاطب برای رسانه‌های مکتوب و رفع موانع فعلی و تهدیدهای پیش رو، راهکاری گذرا باشد اما سخن گفتن از چنین نسخه‏‌هایی برای پیکره بیمار و طماع و آزمند و علاقه‌مند به خودرو و سیگار جامعه ایرانی، به لطیفه‏‌ای می‏‌ماند برای تلخند؛ جز آن که مبارزان واقعی عرصه فرهنگ، دست کم به‌اندازه مهاتما گاندی، زاهدانه و مردانه به‌قاعده مقاومت در سنگر روشنگری و تنویر افکار یک ملت پای‌بند بمانند: «مبارز، عاشق مرگ است؛ نه مرگ در بستر بیماری، بلکه مرگ در میدان مبارزه. مرگ خجسته و مبارک است اما برای مبارزی که در راه آرمان حقیقی می‏‌میرد، خجستگی آن دو چندان است.»

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

1 × دو =