کد خبر : 196423
تاریخ انتشار : شنبه 7 دسامبر 2019 - 18:45
-

حمله به رویای قهرمانی با ۷ مهارناشدنی

حمله به رویای قهرمانی با ۷ مهارناشدنی

به گزارش قائم آنلاین، روزنامه ایران ورزشی نوشت: «از همان چهل و چند سال پیش که پای فوتبالیست‌های خارجی به ایران باز شد، مهاجمان جذاب‌ترین گزینه خرید برای باشگاه‌های ایرانی بودند. اولین و دومین خارجی‌های تاریخ فوتبال ایران، ویلیام مک کلور و آلن ویتل، هر دو مهاجمانی بودند که از فوتبال بریتانیا به پرسپولیس آمدند.

به گزارش قائم آنلاین، روزنامه ایران ورزشی نوشت: «از همان چهل و چند سال پیش که پای فوتبالیست‌های خارجی به ایران باز شد، مهاجمان جذاب‌ترین گزینه خرید برای باشگاه‌های ایرانی بودند.

اولین و دومین خارجی‌های تاریخ فوتبال ایران، ویلیام مک کلور و آلن ویتل، هر دو مهاجمانی بودند که از فوتبال بریتانیا به پرسپولیس آمدند. از اواخر دهه شصت که بعد از یک دهه وقفه، فوتبال ایران به خارجی‌ها روی خوش نشان داد، سعین آگین سانیا نیجریه‌ای، مهاجم گمنامی بود که در خط حمله تیم «پورا» به کار گرفته شد. آگین سانیا، فوتبالیست آماتوری بود که بستگانش در سفارت نیجریه در ایران شاغل بودند و در آن مقطع بخت آن را پیدا کرد که در رده باشگاهی تهران بازی کند. او در همان سطح فوتبال تهران هم موفقیتی به دست نیاورد اما عطش استخدام مهاجمان خارجی، همچنان در میان باشگاه‌های ایرانی ادامه یافت؛ چنان که در سال‌های بعد مهاجمانی از کشورهای دور و نزدیک به فوتبال ایران آورده شدند.

طعنه‌آمیز این که در همان سال‌ها، مهاجمانی در ایران به شهرت و موفقیت رسیدند که پیش از آن، کارنامه‌ ضعیف و کم اعتباری داشتند اما در لیگ ایران تا عنوان آقای گلی پیش رفتند؛ مثل اشپیتیم آرفی که پیش از پیوستن به پیام خراسان (و بعد از آن به پرسپولیس) در لیگ‌های محلی و دسته چهارم پنجم آلمان بازی می‌کرد. یا دنی اولروم که قبل از پوشیدن پیراهن پاسارگاد در دسته دوم، هیچ سابقه روشن و موفقیت‌آمیزی نداشت.

در این سال‌ها معمولاً مهاجمان خارجی شاغل در ایران، حد وسط نداشته‌اند. گروهی مثل عمادرضا، ابراهیم توره، لوسیانو پریرا، مامه تیام و استنلی کی‌روش بسیار موفق بوده‌اند و یا نظیر الحاجی گرو، جونیور براندائو، دی‌کارمو و بسیاری دیگر چنان ناامید کننده بوده‌اند که تحمل آنها حتی برای نیم‌فصل هم دشوار بوده. در لشکر ناموفق‌ها، چه‌بسا مهاجمانی هم بوده‌اند که کیفیت بدی نداشته‌اند اما فوتبال کم صبر و تحمل ایران، چندان به آنها مجال نداده که خود را با شرایط بومی این فوتبال وفق دهند.

در آغاز همین فصل که استقلال، شیخ دیاباته را به خدمت گرفت، این پرسش مطرح بود که مهاجم بلندقامت آبی‌ها به سرنوشت الحاجی گرو دچار می‌شود یا این که مثل مامه تیام به سرعت محبوب قلب‌های آبی می‌شود؟ دیاباته ۱۹۴ سانتی، با رزومه‌ای قابل اعتنا و بازی در بالاترین سطح فوتبال فرانسه و ایتالیا، در دو بازی اول چیزی بیشتر از الحاجی گرو نبود؛ با بدنی ناآماده و اضافه‌وزنی مشهود، مهاجمی کند و قابل مهار نشان می‌داد که به زحمت می‌تواند خطری روی دروازه حریفان ایجاد کند. نگاهی به هایلایت بازی‌های شیخ در بوردو، اثبات می‌کرد که او مهاجمی سطح بالاست که با هر دو پا ضربه نهایی را عالی می‌زند و در محوطه هجده قدم، یک تمام کننده ایده‌آل است اما آن چه در رونمایی از دیاباته در استقلال دیده می‌شد، شبحی از آن مهاجم زهردار بوردو و بنونتو هم نبود.

دیاباته در ۲ بازی اولی که برای استقلال به زمین رفت، هیچ شوتی به چارچوب دروازه حریفان نزد. در آن مقطع تصور می‌شد دیاباته یکی از همان مهاجمانی است که در سال‌های پایانی فوتبالش به ایران آمده تا در کنار کسب درآمد، مدتی تفریح کند اما هر چه گذشت، این مهاجم اهل مالی رگه‌هایی از توانایی‌هایش را به رخ کشید. او بعد از مصدومیتی که در مسجدسلیمان نصیبش شد و داربی را از دست داد، در بازگشت به ترکیب استقلال، همان مهاجمی شد که آبی‌ها مدت‌ها به دنبالش می‌گشتند. حالا پیش از این که به پیش‌فصل برسیم، مهاجم شماره ۷ آبی‌ها با گل‌های حساسی که زده تبدیل به یکی از محبوب‌ترین ستاره‌های استقلال شده. یکی از تغییرات مهمی که به شیخ دیاباته کمک کرد، تغییر سیستم استقلال به ۲-۵-۳ بود. حضور مهدی قائدی در نزدیکی او و اضافه شدن مداوم وریا و میلیچ به خط حمله، در حالی که به طور دائم از سوی فرشید اسماعیلی حمایت می‌شود، این امکان را به دیاباته می‌دهد که در هر لحظه، انتخاب‌های زیادی برای پاس دادن یا ضربه زدن داشته باشد.

دیاباته آن قدر باهوش هست که با شادی گل‌های منحصر به فرد و پنجه نشان دادن‌هایش، نماد جدیدی برای سکوها تولید کند. او در واقع با این کار، رابطه‌ای دوطرفه با تماشاگران ایجاد می‌کند و محبوبیت بیشتری نزد هواداران خوشحالِ این روزهای استقلال به دست بیاورد. این هوش البته در تصمیم‌گیری‌های درون زمین دیاباته هم دیده می‌شود. دوباره به گلی که روز پنجشنبه به مهدی رحمتی زد نگاه کنید تا ببینید در آن لحظه چه تصمیم درستی می‌گیرد. وقتی ضربه سر مهدی قائدی زده می‌شود، اولین واکنش هر مهاجم، حمله بردن به توپی است که مدافع حریف قصد دارد آن را دفع کند. اگر دیاباته در آن لحظه به طرف توپ حرکت می‌کرد، احتمال بسیار ضعیفی داشت که بتواند ضربه‌ای مؤثر به طرف چارچوب بزند اما او در کسری از ثانیه متوجه شد نعمتی، مدافع وسط شهرخودرو توانایی تأثیرگذاشتن روی توپ ارسالی را ندارد و منتظر شد توپ از نعمتی عبور کند و با آرامش ضربه نهایی را وارد کند. همین «جزئیات» به ظاهر کوچک است که تفاوت میان یک مهاجم متوسط و یک مهاجم باکلاس را رقم می‌زند. جزئیاتی که باعث شد استقلال بعد از ۱۳۰۷ روز به صدر جدول لیگ برتر برسد.»

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

یک × پنج =