۱. کابل؛ با سریعترین رشد در بین شهرهای جهان
سریعترین رشد متعلق به کدام شهر در جهان است؟ نیویورک، لندن یا بمبئی؟ کاملا در اشتباه هستید. چهرهی کابل هر روز در حال تغییرات محسوس است و از همین رو، کابل لقب سریعترین شهر از نظر رشد را به خود اختصاص داده است. بیش از ۵ میلیون نفر پایتخت افغانستان را خانهی خود میدانند و این شهر با روند غیرقابلباوری در حال رشد است.
۲. تونل سالنگ (Salang)، مرتفعترین تونل دنیا
تونل سالنگ، کابل را به بخش شمالی افغانستان متصل میکند. این تونل که در ارتفاع ۴۰۰۰ متری از سطح دریا و در دل کوههای پر برف هندوکش قرار دارد، یکی از زیباترین و پرماجراترین راههایی است که تا کنون از آن عبور کردهام. پیش از ورود به تونل میتوان از دیدن مناظر چشمنواز کوه هندوکش لذت برد که ارتفاع آن از سطح زمین ۳۴۰۰ متر است. تا سال ۱۹۷۳، این تونل مرتفعترین تونل دنیا بود.
۳. دیدن از «قصر دارالامان»
«قصر دارالامان» یکی از مشهورترین ویرانههای جنگی در دنیا است که تاریخ غنی افغانستان و افسانههای این سرزمین را منعکس میکند. این ویرانهها، حس و حال عجیبی دارد که به محض ورود، شما را تحت تاثیر خود قرار خواهدداد. به رغم اینکه عبارت «دارالامان» به معنای «محل امن» است، اما به شکلی طعنهآمیز، در گذشته وزارت دفاع بوده است. نکتهی جالب آن است که تخریب این قصر نه به دست کمونیستها و نه به سبب حملهی روسها بوده، بلکه به دست مجاهدینی اتفاق افتاده است که در اواخر دههی ۱۹۸۰ میلادی، روسها را شکست داده بودند.
۴. مسجد کبود مزارشریف
میتوانید تصور کنید که افغانستان پیش از این همه سال جنگ، چه شکلی بوده است؟ پیش از آنکه نخستین گلولهها شلیک و آتش جنگ دامنگیر شود، سالانه هزاران توریست از سراسر دنیا برای دیدن افغانستان به این منطقه میآمدند. دیدن جاذبههایی همچون مسجد کبود مزارشریف، گواهی بر این مدعا است. مسجد کبود زائران بسیاری را در طول سال به خود جذب میکند، چرا که بر اساس برخی افسانهها، برخی معتقدند پسر عموی پیامبر، علی بن ابیطالب (ع) در این بارگاه مدفون است و عدهای دیگر، معتقدند در نجف عراق به خاک سپرده شده است. با این وجود، این بحثها چیزی از زیبایی رازآلود این مسجد کم نمیکند.
۵. صرف شام با وزرا
فقط چند توئیت کافی بود تا بتوانم با شخصیتهایی بزرگ و موثر دیدار کنم که داستانهای جذابی برای روایت داشتند؛ روزنامهنگار، وزرا و شخصیتهای مهم و تاثیرگذار. البته که همه چیز تحت کنترل و محافظت بود، اما با هم غذا خوردیم، چای نوشیدیم، سیگار کشیدیم و از سیاست حرف زدیم. با اینکه تمام آدمهایی که ملاقات کردم ردههای بسیار بالایی داشتند، اما بسیار مهماننواز بودند و نزدیک شدن به آنها کار سختی نبود. هنوز هم باور نمیکنم که این شخصیتهای برجسته را بعد از چند دقیقه وقت گذراندن در توئیتر، از نزدیک ملاقات کردهام.
۶. شنیدن شگفتانگیزترین داستانها در افغانستان
طی ۳۰ سال اخیر، افغانستان بیشترین مهاجر و پناهنده را در سطح دنیا بهوجود آورده است. تقریبا تمامی خانوادههای افغان تحت تاثیر شرایط مملکت قرار گرفتهاند. به رغم اینکه بسیار از مردم کشور را ترک کردهاند، عدهی بسیار هم در کشور ماندهاند و برخی هم که جایی غیر از افغانستان متولد شدهاند، به کشور بازگشتهاند. هر کس را که در این سفر دیدم، داستانی استثنایی برای تعریف کردن داشته است؛ داستانهایی الهامبخش که خنده بر لبم آوردند و داستانهایی غمانگیز که مرا به فکر فرو بردند. عصرها و شبهای بسیاری را در کنار مردمانی گذراندم که در جایی که شاید به نظر برخی خالی از هر گونه امید باشد، خاطرات خود را با نوشیدن یک فنجان چای سبز با من شریک میشدند و این همان جذبهای است که بالاخره یک روز مرا به افغانستان بازمیگرداند.
۷. تماشای بازی بزکشی
فوتبال؟ بسکتبال؟ والیبال؟ نه! بازی ملی افغانستان بزکشی است. اسمش را نشنیدهاید؟ نگران نباشید، من هم نشنیده بودم. بازی بین مردانی در جریان است که بر پشت اسب سوار هستند و موضوع، یک بز مرده است. برای گرفتن امتیاز، باید بز را در حین سوارکاری از زمین برداشته و با پیشی گرفتن از دیگر رقبا، در زمین حریف بیندازند. این بازی که هزاران تماشاچی را به خود جذب میکند، شبیه هیچیک از بازیهای خشن و پر جنبوجوشی نیست که پیش از آن دیده بودم. کمی شبیه به چوگانی مجلل و «پرچم را بگیر» (catch the flag) است؛ بسیار خشنتر و پربرخوردتر.
۸. بازار کابل را از دست ندهید
مغازهها و بازار کابل درست در قلب این شهر واقع شده است. این قسمت برای من، دوستداشتنیترین بخش کابل است. دو نکتهی بسیار مهم در این بازار هست: نخست آن که همیشه میتوانید معاملهی خوبی داشته باشید و دوم این که هر چیزی که بخواهید در این بازار پیدا میشود؛ بز، گاو، پرنده، مرغ، لباس، ادویه و هر چیزی که اراده کنید. اگر از قصابی که سر پرندهها را میبرد صرفنظر کنیم، من بازاری زندهتر و شلوغتر از بازار کابل ندیدهام. همچنین دریافتهام که مردم محلی علاقهی زیادی به پرندگان دارند. یک قسمت بزرگ از بازار، مختص فروش پرندگان است که به نام «بازار پرنده» شناخته میشود. بامزهترین پرندهها و تپلترین کبوترها را همینجا میتوان دید.
۹. آشنایی با اقوام مختلف افغان
اقوام پشتون، تاجیک، ازبک، عرب، هزاره، ترکمن، آیماق، براهویی، پشهای، نورستانی، گوجار و پامیری، تنوع قومیتهای افغانستان را بهوجود آورده است؛ مجموعهای رنگارنگ از فرهنگها و اقوام که با صلح در کنار هم زندگی میکنند. ریشهی برخی از این قومیتها در کشورهای همسایه نظیر ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان است. بهویژه در شمال افغانستان، فرهنگها و زبانهای متفاوتی بهچشم میخورد.
۱۰. زیباییهای طبیعت افغانستان را با تمام وجود ببینید
هلند کشور پنیر است، ایتالیا را با پیتزا میشناسند و برزیل، کشور جنگلهای استوایی است. افغانستان، اما جایی است برای قلههای نفسگیر، طبیعت بکر و زیباییهای بیپایان طبیعی است. در حقیقت، برخی جاها آنقدر بکر هستند که میتوان گفت: پای هیچ انسانی به آنجا نرسیده است؛ دریاچههای پنهان، قلههای فتحنشده، دشتهای پاک و بیسکنه و در نهایت مطمئنم که افغانستان، روزی تبدیل به «الدورادو»ی عاشقان طبیعت خواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0