به گزارش عصرقائم، شهدای مدافع حرم ، مردان بزرگ تاریخ هستند که همین تاریخ ، شاهدی عادل بر حقانیت شهادت آنهاست. مردانی که در راه دفاع از حرم آل الله و دفاع از ناموس دین پای در خاک بلاد شام نهادند و در این بین ، مردان بزرگ دیار علویان ، پیش قراول جبهه مقاومت شدند و چندین شهید را تقدیم انقلاب اسلامی و آرمان های والای امام مقاومت کردند.
شهید سیدروحالله عمادی یکی از این شهدا، اهل سوادکوه است، وی در اول شهریورماه ۱۳۵۹ در روستای پاشاکلا متولد شد و دوران دبستان و راهنمایی را در همین روستا گذراند، سپس به هنرستان شهید بهشتی سوادکوه رفت و سرانجام در دانشگاه امامحسین(ع) پذیرفته شد و تا مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد پیشرفت و درجه استادخلبانی را نیز دریافت کرد.
زندگی او و همسرش با زیارت خانه خدا آغاز شد و از او فرزندی با نام «سیدمحمدعماد» به یادگار ماند،
این دلیرمرد سوادکوهی در سومین اعزامش به سوریه، برای دفاع از حرم حضرت زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) در روز جمعه اول آبان ماه سال ۱۳۹۴ مصادف با تاسوعای حسینی سال ۱۴۳۷ هجری قمری و طی «عملیات محرم» در درگیری با «مزدورانِ سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» در شهر حلب خلعت شهادت پوشید.
*روزههای قضای خود را در گرمای تابستان ادا میکرد
سیدهبلور عمادی، مادر شهید سیدروحالله عمادی طی گفتوگویی با اشک و بغض گفت: سیدروحالله نماز شب میخواند و با وضو میخوابید، روزههای قضای خود را در گرمای تابستان ادا میکرد، سه بار به سوریه رفت، من در ابتدا معتقد بودم که پسرش بیشتر از سوریه رفتنش به او احتیاج دارد اما سیدروحالله به من میگفت که عمه ما حضرت زینب(س) به ما احتیاج دارد؛ سیدمحمدعماد را به شما میسپارم.
وی به مهربانی سیدروحالله اشاره کرد و افزود: پایههای چوبی مورد استفاده در زمینهای کشاورزی را که خودش تهیه کرده بود، بخشی را برای ما و بخش دیگری را برای پیرمردی که تنهایی کار میکرد، میبرد؛ هر موقعی که به روستا میآمد با اخلاق نیکوی خود، کارهای ما را انجام میداد.
مادر شهید خاطرنشان کرد: در زمان شهادتش خواب دیده بودم که افرادی در حال تعقیب سیدروحالله هستند؛ وقتی شهید شد برخی از هممحلیها میدانستند اما من از زبان پدرش موضوع را فهمیدم.
*تا روز شهادتش کمتر کسی از عظمت و بزرگی او اطلاع داشت
سیداسماعیل عمادی پدر شهید گفت: سیدروحالله فردی افتاده و فروتن بود و تا روز شهادتش کمتر کسی از عظمت و بزرگی او اطلاع داشت، همیشه به ما کمک میکرد و هر موقع که قرار بود به روستا بیاید به ما اطلاع میداد که کاری و کمکی اگر هست بگوییم تا انجام دهد.
وی با اشاره به اینکه در شب یازدهم ماه محرم در مراسم روستا حضور داشتم که شاهد نگاههای خاص مردم بودم، دلشوره خاصی برای من ایجاد شد، نان خُرد کردم و در کاسه ریختم اما بغض در گلوی من، مانع شد که چیزی بخورم، هنگام خروج از حسینیه به من گفتند که سیدروحالله شهید شد؛ دقیقاً ۶ روز بعد در روستای پاشاکلا دفن شد.
*از دوران مدرسه روزه میگرفت
سیدهاشرفالسادات عمادی خواهر شهید گفت: سیدروحالله از دوران مدرسه روزه میگرفت و مهربان بود.
وی افزود: همسرش هم همیشه با برنامههای او سازگار و همراه بود.
*استخارهای گرفت که آیه شهادت برای او آمد
سیدحمزه عمادی برادر شهید با اشاره به وصیتنامه شهید و توصیه امام راحل به مطالعه وصیتنامه شهدا خاطرنشان کرد: سیدروحالله شب اعزام آخر، وصیتنامه خود را نوشت.
وی با بیان اینکه او احترام زیادی برای والدین قائل بود و برای من که برادر بزرگتر او بودم، الگو بود، تصریح کرد: در دوران مدرسه هم کارهایی انجام میداد که انجام آن از بزرگترها انتظار میرفت؛ در هنرستان به آنها بسته غذایی میدادند، خیلی مهربان بود، بخشی از آن غذاها را برای ما میآورد؛ خانواده پرجمعیتی بودیم و همیشه سر سفره سر مرغ را برای خودش برمیداشت، دلیل این کارش را افزایش سهم بقیه برادرها و خواهرها از غذا عنوان کرد.
برادر شهید تأکید کرد: سیدروحالله در وصیتنامهاش خود را سرباز ولایت دانست و همیشه رهبرمعظم انقلاب را «حضرتآقا» توصیف میکرد و همیشه ناراحت بود که دل حضرت آقا را خونکردند و از عدم فرمانبرداری برخیها ناراحت بود؛ همچنین به حجاب که برای آن سیلیها خورده شد، خونها ریخته شد و تربیت فرزندش برای سرباز امامعصر(عج) تأکید داشت.
وی یادآور شد: دو سال قبل از شهادتش در قم، به همراه دامادمان استخارهای گرفت که آیه شهادت برای او آمد؛ آن روز خیلی خوشحال بود.
شهدای مدافع حرم، دلدادگانی هستند که برای دفاع از حریم امنیت در برابر دشمنان انسانیت، دشمنان اسلام که با حمایت نظام استکباری بهوجود آمدند، مقابله کردند و با صبر، تحمل و توکل به پیروزی رسیدند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0