کد خبر : 275358
تاریخ انتشار : شنبه 31 جولای 2021 - 14:05
-

دیکتاتورهای شوخ!

دیکتاتورهای شوخ!

مترجم کتاب «مصائب آشپزی برای دیکتاتورها» در نشست نقد این کتاب گفت: پل پوت دیکتاتوری بود که کشتار زیادی در کامبوج انجام داد. اما آشپز او می‌گوید که بسیار شوخ بود. عیدی امین هیبت ترسناکی داشت اما آشپزها می‌گویند که آدم بسیار شوخی بود و با سربه‌سر دیگران گذاشتن می‌خندید و کیف می‌کرد.

به گزارش عصرقائم، نشست هفتگی شهر کتاب به نقد و بررسی کتاب «مصائب آشپزی برای دیکتاتورها» اختصاص داشت که با حضور زینب کاظم‌خواه (مترجم کتاب)، مهدی تدینی و منصور ضابطیان به صورت مجازی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، علی‌اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، اظهار کرد: نویسنده از منظر آشپزی به زندگی در اوضاع سیاسی و اجتماعی پنج کشور و دیکتاتورهای حاکم بر آن‌ها پرداخته است. او با آشپزهای این دیکتاتورها گفت‌وگو کرده و درباره‌ ارتباط غذا و آشپزی با زندگی اجتماعی، سیاسی و روزمره‌ این دیکتاتورها و خاطرات این آشپزها شنیده است.

او در ادامه گفت: روایت کتاب خیلی جذاب است و خواننده را به دنبال خودش می‌کشد. ترجمه هم خوشبختانه روشن و روان است و کششی را برای خواندن و به پایان رساندن کتاب ایجاد می‌کند. در واقع، کمتر از این منظر به زندگی دیکتاتورها پرداخته شده است. معمولاً خاطرات دیکتاتورها از طریق خودشان یا از زبان مورخان و افراد حکومتی بیان شده است. ولی بیان رابطه‌ و خاطرات آشپزها با دیکتاتور و در خلال این خاطرات پرداختن به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن کشور کمتر دیده شده است. نویسنده از آشپزها می‌پرسد این دیکتاتورها در حالی که هزاران نفر را می‌کشتند چه غذاهایی می‌خوردند؟ کدام یک از این دیکتاتورها غذای تند و کدام‌ها غذای ملایم دوست داشتند؟ طبع‌شان کدام بود؟ کدام یکی خیلی می‌خورد و کدام با غذا بازی بازی می‌کرد و علاقه‌ای به غذا نداشت؟ نوع غذا روی سیاست‌های این دیکتاتورها تأثیری داشت؟ هیچ کدام از این آشپزها از جادوی غذا برای ایفای نقشی در تاریخ کشورشان استفاده کردند؟

محمدخانی با بیان این‌که نویسنده اول با ابوعلی، آخرین آشپز زنده‌ صدام، گفت‌وگو می‌کند و از صدام، خانواده‌ او، همسرانش، فرزندانش و حتی از جنگ ایران و عراق می‌پرسد، گفت: این آشپز از غذاهای مورد علاقه‌ صدام و علاقه‌مندی او به صلاح‌الدین ایوبی گفته که به او احترام می‌گذاشته و او را ستایش می‌کرده و به این نکته ایمان داشته است که خودش رهبر بعدی جهان اسلام خواهد بود. یکی دیگر از نکات جالب در این بخش این است که صدام برای همه‌ آشپزها هر سال یک ماشین نو و متفاوت می‌خریده است. باز اشاره می‌کند که صدام خیلی بی‌رحم بود و استالین را الگوی خودش کرده بود و دوست داشت بیوگرافی‌های او را بخواند و مثل یک شطرنج‌باز فکر می‌کرد و همیشه چند حرکت رو به جلو را محاسبه می‌کرد. از لحظه‌ای که صدام وارد سیاست شد هیچ‌وقت یک گام به عقب برنداشت و همیشه سعی می‌کرد جلو برود. چون صدام از خانواده‌ تکریتی‌ها بود به آن خاندان و منطقه علاقه داشت و کسانی را دور خودش جمع می‌کرد که از آن طایفه و مکان بودند، ولی به مسیحیان هم خیلی اعتقاد داشت. آشپز او می‌گوید که جز من بیشتر کارکنان آشپزخانه مسیحی بودند و بیشتر آن‌ها از عراق و اهل کردستان بودند. این‌ها شاید نکات و سرنخ‌های مهمی باشد برای جامعه‌شناسان، مورخان یا کسانی که بخواهند زندگی صدام یا دیگر دیکتاتورها را تحلیل کنند. آشپز می‌گوید من با صدام به کشورهای مختلفی سفر کردم.

او در پایان سخنان خود بیان کرد: به همین شکل آشپزها اوضاع این پنج کشور و وضعیت درونی و بیرونی دیکتاتورها را بیان می‌کنند. این کتاب شاید در نوع خود منحصربه‌فرد باشد، کمتر کتابی چنین تلفیقی از مسائل درباره‌ رابطه‌ آشپزی و آشپزها و دیکتاتورها با حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و روابط انسان‌ها به دست داده است.

در ادامه زینب کاظم‌خواه، مترجم کتاب نیز گفت: این کتاب را می‌توانیم در ژانر روزنامه‌نگاری تاریخی قرار دهیم. البته این تاریخ بیشتر عامه‌پسند و برای خواننده بسیار لذت‌بخش و راحت است. قرار دادن تاریخ و غذا در کنار هم در ذهن ما سابقه‌ روشنی ندارد و قدری ناهمگون به نظر می‌رسد، به خصوص این‌که روایت از جانب آشپزهای دیکتاتورها باشد. نویسنده خیلی‌ خوب سیاست و غذا را کنار هم گذاشته و به خواننده از وجهی از این دیکتاتورها می‌گوید که خیلی درباره‌ آن صحبت نشده است. جالب این است که رفتار این دیکتاتورها با آشپزهای‌شان خیلی ‌خوب بوده است. شاید بعضی از آشپزها هنوز ترسی از آن زمانه داشته باشند، ولی بیشتر از کار کردن در آن دوره بوده است و شاید در عصر حاضر خیلی دل‌شان نخواهد دیگران بدانند که برای دیکتاتورها کار کرده‌اند.

او در ادامه اظهار کرد: رفتار خوب دیکتاتورها با آشپزهای خود با رفتار آن‌ها با مردمان‌شان در تناقض بوده است. مثلاً در عراق، صدام حسین کردها را قتل عام کرد و همه از پسران او، عُدَی و قُصَی، می‌ترسیدند که مرتکب جنایات زیادی شدند. اما گویا با آشپزش رفتار خیلی ‌خوبی داشته است. در این کتاب وجهی بسیار شخصی‌تر و پشت‌پرده‌ای دور از دسترس‌ از این دیکتاتورها را می‌بینیم که شاید خیلی از مورخان به آن دسترسی نداشتند. در نتیجه روایت آشپزها خیلی جذاب است.

کاظم‌خواه سپس گفت: طنزی در کل کتاب جاری است که آن را بسیار خواندنی‌تر کرده است. نویسنده نشان می‌دهد که بعضی از دیکتاتورها اتفاقاً بسیار شوخ بوده‌اند. این با آن‌چه ما از بیرون دیدیم و در کتاب‌های تاریخی خوانده‌ایم سنخیتی ندارد. این‌جا نویسنده آن کلیشه‌ رایج را در مورد دیکتاتورها می‌شکند و به ما می‌گوید که این‌ها وجه دیگری هم دارند که انسانی‌تر است و در کتاب‌های تاریخ به آن پرداخته نشده است. پل پوت دیکتاتوری بود که کشتار زیادی در کامبوج انجام داد. اما آشپز او می‌گوید که بسیار شوخ بود. عیدی امین هیبت ترسناکی داشت اما آشپزها می‌گویند که آدم بسیار شوخی بود و با سربه‌سر دیگران گذاشتن می‌خندید و کیف می‌کرد. افزون‌براین، قلم طنز نویسنده و بیان موضوعاتی خاص، مثل گاو شیرده کاسترو که رکورد گینس را زد، هم کتاب را خواندنی کرده است.

او در پایان با تأکید بر این‌که چابوفسکی با استفاده از سابقه‌ روزنامه‌نگاری خود سوژه‌ خوبی را انتخاب کرده و به‌خوبی به آن پرداخته است، گفت: خود نویسنده در خلال روایت داستان آشپزها و پرداختن به خلق‌وخوی شخصی و غذا در دل این مصاحبه‌ها تاریخ مختصری از کشورهای این دیکتاتورها ارائه می‌دهد. یکی دیگر از جذابیت‌های این کتاب دستور پخت غذاهای مخصوص دیکتاتورها است. نویسنده با این آشپزها همراه شده و با آن‌ها خرید کرده و به آشپزخانه‌های‌شان رفته و در حالی‌که با آن‌ها آشپزی می‌کرده با آن‌ها درباره‌ دیکتاتورها صحبت کرده است.

در ادامه بحث درباره کتاب «مصائب آشپزی برای دیکتاتورها» منصور ضابطیان، مجری و نویسنده نیز گفت: به‌طور کلی، انواع آثار فرهنگی و هنری و ادبی وجود دارد که معروف‌ترین و بهترین‌های آن حاصل یک ایده‌ متفاوت است. ایده‌ متفاوت می‌تواند جایگاه کتاب را از کتابی بسیاربسیار معمولی به مرتبه‌ خیلی بلندتری برساند. «مصائب آشپزی برای دیکتاتورها» در درجه‌ اول حاصل ایده‌ بسیار خوب چابوفسکی است که سال‌های سال روزنامه‌نگار بوده و ماجرای زندگی خودش هم جذاب است. به هر حال، او مهاجر بوده، کار آشپزی و کارگری می‌کرده و بعد به کشور خودش برمی‌گردد و روزنامه‌نگاری می‌کند روزنامه‌نگارها معمولاً آدم‌های جست‌وجوگر و باهوشی هستند. پس این ایده از چابوفسکی بعید هم نبوده است. این اثر هم می‌تواند علاقه‌مندان به زندگی‌نامه‌ها یا تاریخ را به خود جذب بکند هم علاقه‌مندان به آشپزی را. جدای از این، زندگی دیکتاتورها برای ما پررمز و راز بوده و ارتباط برقرار کردن نویسنده با ما از دریچه‌ آشپزی و علاقه‌مندی دیکتاتورها به غذا برای‌مان جذاب است. نکته‌ مهم‌تر این‌که چابوفسکی در هر کجا می‌تواند اطلاعاتی تاریخی به ما می‌دهد.

او در ادامه بیان کرد: برای امثال سرگذشت‌نویس‌ها و سفرنامه‌نویس‌ها مهم است که اطلاعات مورد نظرشان را چطور به ماجرای اصلی تزریق بکنند به‌طوری که توی ذوق نزند و آن‌ها را از ماجرای اصلی کتاب دور نکند. نویسنده‌ کتاب این نکته را به خوبی می‌داند و می‌داند که کجا اطلاعات درستی را به ما بدهد. مطمئناً خیلی از این اطلاعاتی که از زبان این آدم‌ها گفته شده است، شاید واقعا از زبان این آدم‌ها گفته نشده باشد و نویسنده این‌ها را در دهان آن‌ها گذاشته باشد. ولی آن طعم و عطری که از آشپزی می‌آید در سراسر کتاب جاری است و از همه مهم‌تر همان‌طور که ایده‌ نوشتن یک کتاب خیلی مهم است ایده‌ انتخاب و ترجمه‌ آن کتاب در کشوری دیگر هم خیلی جالب است. نمی‌دانم این انتخاب مترجم بوده یا ناشر ولی انتخاب بسیار خوبی بوده است. حتی اگر کتاب به انتخاب مترجم هم نباشد، ترجمه‌ روان و به شدت فارسی‌گونه‌ کتاب یکی از امتیازهای درجه‌یک آن است.

مهدی تدینی، مترجم و فاشیسم‌پژوه در ادامه این نشست و در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: صحبت درباره‌ کتابی مربوط به دیکتاتورها با کارنامه‌ من مرتبط است، البته نه بخش آشپزی آن! بنابراین از زاویه‌ نظری مطلوب خودم به آن می‌نگرم و نظرم را بیان می‌کنم. در نگاه نخست موضوع کتاب قدری حاشیه‌ای به چشم می‌آید. انگار صرفاً جنبه‌ای هیجان‌انگیز داشته باشد. مهم این است که یک دیکتاتور سرنوشت انسان‌ها و ملت‌ها را به دست می‌گیرد و رقم می‌زند، باعث بروز جنگ در داخل و خارج می‌شود، آزادی‌ها را از بین می‌برد و ساختار سیاسی را به شکل مطلوب خودش درمی‌آورد تا بتواند حاکمیت خودش را پایدار و موروثی بکند، سعی می‌کند رسانه‌ها را در دست بگیرد و نگذارد هیچ انتقاد برنده و خطرناکی از جوهر قلم و میزتحریر نویسنده و روزنامه‌نگاری بلند شود. از همه‌ این‌ها مهم‌تر، حیات و ممات یک ملت به خیر شخصی دیکتاتور وابسته می‌شود. در واقع، در سرنوشت سیاسی کشوری با حاکمیت دیکتاتوری برای ما آن تاریخ، ملت و نظریه‌ سیاسی مهم و تعیین‌کننده است. حال آن‌که می‌توانیم از زوایای دیگری هم به مساله نگاه کنیم.

او سپس گفت: حالا قرار دادن دوربین پشت اجاق گاز آشپزخانه‌ دیکتاتور هم همان زاویه دید عجیبی است که در نگاه نخست شاید بی‌دلیل و هیجانی به نظر برسد. اما وقتی وارد رخدادها و کشاکش‌ها می‌شویم دیگر این زاویه دید بی‌اهمیت‌ نیست، بلکه خاص است. دریافت‌های ما از امور باید چنان جامع باشد که همه‌ زوایای دید باز هم همان را به ما بگوید. زوایای دید متفاوت به ما کمک می‌کند تا به حقیقت نزدیک‌تر شویم؛ چون زوایای دید متفاوت نگاه ما را اصلاح می‌کند و باعث می‌شود دچار بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی نشویم و زوایای کوری نداشته باشیم و چیزهایی از قلم و دید و دریافت کلی و نهایی‌مان نیفتد.

تدینی در ادامه بیان کرد: زندگی روزمره هم یک زاویه دید برای فهم دیکتاتوری است. این‌جا دیکتاتوری با آن‌چه شهروندان زیر دیکتاتوری حس و لمس می‌کنند نزدیک می‌شود. دیگر قضیه از حالت نظری خارج می‌شود. این‌که درباره‌ ساختار و ایدئولوژی و کارهای یک دیکتاتور حرف بزنیم یک بحث است و این‌که ما چگونه آن دیکتاتوری را زندگی می‌کنیم، نفس می‌کشیم و با تصمیمات آن بیدار می‌شویم و می‌خوابیم چیز دیگر. برای شهروند یک حاکمیت دیکتاتوری اتفاقاً این زاویه‌ دید از همه چیز مهم‌تر است. دیکتاتوری اصلاً و اساساً زمانی مهم می‌شود که باید آن را زندگی کنیم. دیکتاتوری وقتی می‌خواهی توضیح بدهی و تببین کنی مساله‌ای علمی می‌شود. اما آن‌جایی به دغدغه‌ مهم برای فرد شهروند تبدیل می‌شود که باید آن را زندگی بکند.

او با بیان این‌که شناختی که ما به عنوان شهروند از دیکتاتوری می‌توانیم به دست بیاوریم گاهی اوقات بسیار دقیق‌تر یا درست‌تر از شناختی است که کسی بدون زندگی در آن دیکتاتوری و صرفاً با مطالعه‌ کتاب به دست آورده باشد، در پایان گفت: این دست کتاب‌ها به ما نشان می‌دهند که زیستن در نظام دیکتاتوری چگونه است. یک آشپز نه دولت‌مرد است نه عضو حزب است نه از سیاست چیزی می‌داند نه می‌تواند در آن دیکتاتوری سهم ویژه‌ای داشته باشد که طمعی بورزد. هیچ‌کدام از این‌ها نیست. یک آشپز یک کارمند خیلی ساده است که به دلیل نوع کارش ارتباط بسیار خطیری با صاحب قدرت دارد و یک خطای کوچک می‌تواند برایش بسیار گران و فاجعه‌بار تمام شود. در عین حال از زاویه‌ای به دیکتاتور نزدیک می‌شود که خیلی از دیگران آن را ندیده‌ و نفهمیده‌اند. مثلاً از لذت‌های ریز دیکتاتور، از عادات غذایی او، از این‌که کی سر پرخوری می‌افتد و کی بی‌اشتها می‌شود باخبر است و از همان‌جا به برخی مسائل سازوکار قدرت پی می‌برد که دیگران از آن بی‌خبرند. از همه‌ این‌ها مهم‌تر به عنوان یک کارمند دون‌پایه در کنار بالاترین ارباب قدرت قرار گرفته است. در واقع مثل ماهی ریزی است که در سایه‌ یک کوسه‌ خیلی بزرگ در دریا شنا می‌کند. در نهایت، کتاب‌هایی از این دست که هم کنجکاوی خواننده را برمی‌انگیزند هم اطلاعات جالب و روزمره اما مهمی به خواننده می‌دهند به ما کمک می‌کنند تا زاویه دید مغفول در مباحث نظری را به دست بیاوریم. به همین خاطر خواندن رمان‌ها، روایت‌ها و سرگذشت‌های زندگی مهم است. نمی‌توانید تصور کنید که فقط با خواندن مجموعه‌ای از کتاب‌های نظری بتوانید به بسیاری از رازهای سیاسی پی‌ببرید. چیزی که در یک رمان دست ما را بگیرد ممکن است خیلی اساسی‌تر و مهم‌تر باشد۱ چراکه در رمان بازگویی همان زیستن در نظام دیکتاتوری است، همان زیستن دیکتاتوری است.

دیکتاتورهای شوخ!
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

چهار × 2 =