مازندران، کلانشهری که به همه فرزندانش نیاز دارد
مازندران برای رشد خود بیش از کمک از بیرون، به همدلی عملی از درون نیازمند است تا بتواند از ظرفیتهای همه شهرستانها در اعتلاء خود بهرهمند شود و این یعنی نگاههای شوونیستی ممنوع. باید پذیرفت که تاکنون استانداران و نمایندگان این استان نتوانستند در کنار سایر ظرفیتها با ندایی واحد و با استفاده از همه نیروهای موثر، استان را به جایگاه شایستهاش برسانند.
به گزارش عصرقائم، علت مهم برخی از پیشرفتها، عمران و آبادانیهای برخی از استانها که مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته حکایت از وجود برخی مولفهها دارد که عزم و اراده، اتحاد و انسجام نخبگان و سپس همدلی ملی در رأس این شاخصها قرار دارد.
بدین جهت، نگاهی به تلقی مردم و نخبگان مازندران میتواند ما را در علتیابی این موضوع در استان پراستعداد مازندران یاری کند.
مازندران، استان نمونه از استعدادهای خدادادی
اظهارات مستند عموم مسئولان کشوری و متخصصان جهانی حکایت از نمونه بودن مازندران بهعنوان سرزمینی پراستعداد در کشاورزی و شیلات دارد. تاکنون تمام وزرای جهاد کشاورزی و کارشناسان ارشد این وزارتخانه؛ اذعان داشتهاند که مازندران، آلبومی از ظرفیتهای عالی برای تولید محصولات استراتژیک است. سرمایهگذاری در این استان، پرسودترین سرمایهگذاری در میان استانهای کشوربشمار میرود.
این استان با داشتن آب و هوای معتدل و با دارا بودن بارشهایی قابل قبول، یکی از مناطق مستعد در زمینه تولید انواع محصولات کشاورزی است.
میزان تولید محصولات کشاورزی مازندران، سالیانه شش میلیون تُن است که در ۱۴محصول رتبههای برتر را در کشور حائز است.
مازندران با تولید این میزان محصولات کشاورزی نقش ویژهای در امنیت غذایی و اشتغالزایی دارد.
مازندران رتبه نخست را در تولید برنج و مقام نخست تولید مرکبات در کشور را داراست. این استان مقام دوم در تولید کلزا را دارد و در تولید گوشت سفید، مرغ و تخم مرغ نیز در جایگاه خوبی قرار دارد.
دریای مازندران، بستر مناسبی برای فعالیتهای شیلاتی و در عین حال تجاری با کشورهای همسایه را در خود دارد که جنگل و منابع طبیعی آن، جلوه ویژهتری به مازندران بخشیده بهخصوص اگر حتی از جاذبههای گردشگری و مهمانپذیری آن بگذریم، وجود نیروی انسانی تحصیلکرده، کارآمد و انقلابی و دینمدار این استان، سیمای دلپذیری به مازندران بخشیده که عملکرد آنها در مقاطع مختلف این کشور، کاملاً مشهود و ستودنی است که هنگامه سالهای دفاع مقدس و دوران سازندگی، همچنین دفاع از حرم اهلبیت علیهمالسلام شهره عام و خاص هستند.
حصاری از مشکلات، مانع درخشش مازندران است
استان ثروتمند مازندران، به دلیل برخورد فانتزی و دور از واقعیت دولتها، که چشمانداز نگاهشان از مازندران، جادههای آسفالته مورد عبورشان و ساختمانهای ویلایی و مجلل محل اسکانشان و تهیه برنج اعلاء، که برای قشر دارای درآمد مکفی تولید میشود و…، بود و هست؛ دچار عقبماندگی بزرگی شده؛ چراکه با ارائه خدمات ملی به هموطنانمان، که آمارها گویای ورود ۲۵ تا ۳۰ میلیون مسافر به این استان تا قبل از بروز کرونا بوده، تنها از اعتبارات دولتی استانی برخوردار بود. یعنی کمتر از جمعیت مقیم در خود اعتبار میگرفته ( برای حمعیت ۳ میلیونی خود) وبرای جمعیت ۳۰ میلیونی میبایست امکانات تهیه میکرد و همین عدم تناسب بین اعتبارات مورد نیاز با اعتبارات تخصیصی موجب شد تا مازندران حتی در زیرساختها دچار مشکل جدی باشد .
فقدان سند جامع رشد و توسعه استان، غیبت الویتهای رشد و شکوفایی و برنامه جامع برای نقدسازی ظرفیتها و بکارگیر توانمندیهای این استان و نقشآفرینی فراملی مازندران و سهم اندک این استان در بودجههای تخصیصی ناظر بر قدرتمندسازی کشور از طریق توانمندیهای ملی، از مشکلات تاریخی استان علویان است، که تاکنون مجموعه جایگاههای تاثیرگزار استان نتوانستند بدلائلی که بخشی از آنها در این مقال مورد برشماری قرار خواهند گرفت، حق استان مازندران را در منظومه برنامههای کلان کشور و با تبع آن، برخورداری از اعتبارات مناسب بدست بیاورد.
باید پذیرفت که متاسفانه تاکنون استانداران و نمایندگان این استان نتوانستند در کنار سایر ظرفیتهای مازندران با ندایی واحد و با استفاده از همه نیروهای موثر، استان را به جایگاه شایستهاش برسانند.
مازندران در حال حاضر از چنبره مشکلاتی که مانع رشد و تعالیاش میشدند، رنج میبرد که در ذیل به بخشی از این مشکلات اشاره میشود:
دستها رها؛ پاها درگیر و اسارت
بسیاری از محققان اجتماعی در علل رشد برخی استانها نسبت به معدل رشدیافتگی کشور را در اتحاد و هماهنگی نیروهای آن استانها میدانند که صرفنظر از جهتگیریهای سیاسی و تعارض منافع جناحیشان، در ایجاد یکصدایی برای رشد و برخورداری هرچه بیشتر استانشان، همه رنگها و انگها را به کناری نهاده و دست در دست یکدیگر برای جلب بودجه بیشتر و گرفتن مسئولیتهای کشوری بمنظور کمک ویژه به استان خود و توجه بیشتر به ظرفیتهای بوم خود، میدهند و نقطه اجماع و تفاهم و دوستیهای خدشهناپذیرشان، منافع استانی و هماستانیهایشان است. این نوشته نمیخواهد برای این موضوع کاملاً روشن و واضح، شاهد مثال بیاورد و نام استانی خاص را ذکر کند که هیچ خوانندهای نیز به این تصریح نیاز ندارد چون کاملاً آشکار و بصورت ضربالمثل ملی در آمده است.
اما مشهور است که در مازندران، نیروهای بومی هیچ هوای همدیگر را ندارند و بجای دست یکدیگر، در مسئولیتها، پای یکدیگر را میگیرند و اجازه نمیدهند نیرویی که مسئولیت میگیرد، با دست هماستانیهای مسئول خود، که در سطوح مختلف دارای پست هستند، یاری شود بلکه چایش در گیر حرف و حدیثها و غل و زنجیرهای دیگر، نتواند گامی از گام دیگر به جلو بردارد و این واقعیت تلخ، حدیث دردمندانه بسیاری از مازندرانیهای دلسوز است که چرا این فرهنگ ناگوار در میان ما مازندرانیها رایج است، ضمن اینکه نباید از نقطه مقابل این واقعیت تلخ، که حسن ظن و تعامل و یاریرسانی برخی نیروهای فهیم است، غفلت کرد که بیانصافی است ندیدن جلوههای زیبای فداکاری و ایثارگری عدهای از مسئولان مازندرانی.
بهمپریدن و منازعه، فرصت خدمت را میرباید
نمونه جدال درونی استان، که تا حدی از آن طبیعی اما اغلب از حد اعتدال و عادی به افراط میگراید، پس از انتخابات ریاست جمهوری است که بیش از نمایندگی مجلس نمود و نماد دارد. پس از انتخاباتی که رئیس جمهور تغییر میکند، اولین بهمپریدن و از فرصت وزارتخانهها غفلت کردن برای انتخاب شایستگان مازندرانی، خود را نشان میدهد.
انتخاب استاندار، نمونه دیگری است. آنقدر در انتخاب استاندار تعدد سلیقه وجود دارد و هریک از گروهها نیز در انتخاب گزینش خود مصر و غیرمنعطف میشوند که هر تصمیم مبتنی بر انتخاب فرد دیگر، مورد اعتراض شدید این گروه و آن جریان قرار میگیرد و از همان روز اول معارفه استاندار بومی، زمزمه برکناری او سر داده میشود.
تنوع معیارها برای انتخاب استاندار آنچنان به بیراهه میرود که از چه شهرستانی باشد، نیز میشود معیار اصلی!. نگاه در انتخاب استاندار که به حد شهرستانی تنزل پیدا میکند، میشود سرآغاز اعمال این ضابطه نامعقول و محدودکننده و غیرتعاملجو برای انتخاب مدیران سطوح استانی و شهرستانی!.
سیره غلط و باید گفت شرکآلود که گاهی از برخی زبانها در مازندران تبلیغ میشود، ساروی بودن استاندار و اغلب، مدیران کل است. البته این خوب است که در شرائط مساوی بین گزینهها، فردی که ساروی باشد انتخاب گردد اما، اینکه تعصب وجود داشته باشد که الا و لابد حتماً استاندار و یا مدیران کل باید از ساری باشند حتی اگر چند درجه نازلتر از دیگر گزینهها باشند، این نگاه غلط و مانع رشد و تعالی مازندران میشود.
لیستی که با تعصب نوشته شد، مانع رشد است
متاسفانه این روزها شنیده میشود جریانی برای سطوح مختلف مدیریت استان و شهرستانها و حتی معاونان مدیران کل فهرست اسامی را مشخص کرده که با همان نگاه متعصبانه شهرستانی تنظیم شده و برخی از شهرهای بزرگ را علیرغم برخورداریشان از نیروهای کارآمد، از حضور در این لیست محروم کردهاند و این جفای بزرگی است در حق کشور و انقلاب.
همهمان باید بپذیریم که کشور و انقلاب دارای سرمایه نیروی انسانی است که این سرمایه از گرانقدرترین و بینظیرترین ثروت و داشتههای منحصربفرد کشور و انقلاب است و هیچکسی حق ندارد کشور و انقلاب را از سرمایههای خود محروم و بینصیب کند. مبنای انتخاب مسئولان باید معیارهای انقلاب و براساس شایستهسالاری باشد و آنگاه تفاوتی نخواهد کرد که آن فرد شایسته از چه شهر و روستای استان ولایی مازندران باشد. بسیار دیده شده که این تعصبات شهرستانی، علاوه بر سلب توفیق خدمت از شایستگان این استان شده، که مانع استقرار امکانات و هزینه چند میلیارد تومانی اعتبارات اقتصادی و اشتغالزا در استان گردیده است.
حبالوطن ممدوح و شوونیسم مذموم است
وطن از دیرباز مورد توجه بوده، در اسلام از طریق آیات و روایات از وطن و دوست داشتن آن سخن گفته شده است، از جمله عبارت معروف «حب الوطن من الایمان» منقول از پیامبر(ع) است و در همین دیدگاه، جهان وطنی به معنای دوست داشتن هرجایی که ارزشهای عدالتجویانه اسلان در آنجا ساری و جاری باشد، بمثابه وطن از آن یاد شده و فرد مسلمان خود را به آن وابسته و متعلق میبیند.
از سوی دیگر، نگاه شوونیستی در اسلام مذموم است. شوونیسم در معنای اصلی و ابتدایی خود، یک نوع میهنپرستی افراطی و ستیزهجو، و یک ایمان کور به برتری و شکوه سرزمینی است با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی به نام هر گروهی که کسی عضو آن است را شامل میشود، به خصوص هر وقت این طرفداری، همراه با کینه و بداندیشی نسبت به گروه رقیب باشد.
آنچه که در این مقال مورد تذکار است، پرهیز مسئولان و شخصیتهای تاثیرگزار استان مازندران از پذیرش فهرستهایی است که با نگاه شوونیستی، مسئولیتهای استان و شهرستانها را تنظیم کرده و در اختیار مسئولات تصمیمگیر قرار میدهند.
بطور قطع، انتظار از وزراء نیز همین است که تحت فشار گروهها و جریانهایی قرار نگیرند که استان مازندران را بخواهند قبیلهای اداره کنند. استان مازندران، قطعه باارزشی از تاریخ و جغرافیای ایران اسلامی است که باید با نگاه انقلاب اسلامی اداره و مدیریت شود تا قادر شود استعدادهای خود را در تمام زمینهها برگرفته از عمق جان مردم ولایی خود شکوفا سازد.
برچسب ها :مازندران،انقلاب ،استاندار
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0