روایت عاشقی مادر و شهادت فرزند در کربلای ۴
رشادت و مقاومت ملت ایران در ۸ سال جنگ تحمیلی یک شاهکار تاریخی بود که جونان این مرز و بوم رقم زدند و ما امروز آرامش خود را مدیون آنها هستیم؛ فرزندان جبهه و شهادت اطاعت را عبادت میدیدند و عزت جهاد را با ذلت در خانه نشستن عوض نمیکردند، ایستادگی آنها در مقابل دشمن بیمثال است.
به گزارش عصرقائم، ملت ایران با رشادتهای خود و سلاح ایمان در این جنگ پیروز شدند و امروز ما ۳۱ شهریور ماه را آغاز هفته دفاع مقدس نامیدیم تا یادآور خونهای مقدسی باشد که در پای شجره طوبای انقلاب اسلامی ریخته شد.
بهمناسبت هفته دفاع مقدس با مادر شهیدی که عاشقانه فرزند خود را راهی جبهه حق علیه باطل کرد؛ گفتوگو کردیم.
مریم نادمی مادر شهید باباعلی آزرده از روستای اسرم شهرستان میاندورود در گفتوگو با خبرنگار ما با بیان اینکه باباعلی فرزند اولش بود که در سال ۴۲ به دنیا آمد، اظهار کرد: هشت فرزند داشتم که چهار پسر و چهار دختر بودند؛ شهید بسیار مهربان بود و بسیار علاقهمند به درس خواندن بههمین دلیل به برادران و خواهران خود توصیه میکرد تا در خواندن و دنبال کردن تکالیف و درس جدی باشند.
وی افزود: شهید دوره متوسطه را در سورک و دبیرستان را در مدرسه غفاری ساری بود و با اینکه پول توجیبی برای کرایه میدادیم اما پیاده به مدرسه میرفت و پولش را در قلک پسانداز میکرد.
این مادر شهید گفت: پسرم تابستانها علاوه بر اینکه در کار کشاورزی به ما کمک میکرد؛ گرمای تابستان را در کورههای آجرپزی مشغول به کار بود.
نادمی در ادامه بیان کرد: بعد از اتمام تحصیلات و دریافت مدرک دیپلم در طرح معلم قبول شد اما به جبهه رفت و مدت ۲۱ ماه تا شهادت در آنجا حضور داشت.
این مادر شهید در خصوص ارتباط با فرزندش در جبهه اظهار داشت: یک بار تماس گرفت و برای تمیز کردن سنگر جارو خواست دفعه بعدی طی تماسی گفت که به ما مرخصی نمیدهند اما دو روز بعد خانه بود و ما را غافلگیر کرد.
نادمی تصریح کرد: پسرم فکر اقتصادی خوبی داشت و یک دوره با حضور در شرکت تعاونی روستا با وجود اینکه اکثر افراد ضرر کرده بودند؛ ۱۰۰ تومان سود کرد.
وی خاطرنشان کرد: وقتی شهید مظفری و شهید رضاییان از شهدای روستای اسرم به شهادت رسیدند؛ پسرم یک هفته خانه نیامد و شبانهروز در حال کمک به برگزاری مراسم شهدا بود.
این مادر شهید تصریح کرد: آخرین باری که پسرم به مرخصی آمد به پدرش گفت که امسال کارگر نگیرد و خودمان شالی را جمع میکنیم و موقع رفتن هم گفت که امسال برنجها را نفروشید اما پدرش گفت که ما کشاورز هستیم و نیاز داریم که برنج را بفروشیم با این حال ما به حرفش را گوش کردیم و برنج را نفروختیم.
نادمی یادآور شد: دفعه آخری که شهید راهی جبهه شد؛ همراهش تا کنار جاده آمدم و منتظر ماندم تا اتوبوس بیاید و او را سوار کند و بعد از سوار شدن تا موقعی که چشمم میدید اتوبوس را دنبال کردم تا اینکه اتوبوس از دید من خارج شد و سپس به سمت خانه حرکت کردم و در همین لحظه ناخودآگاه اشکم سرازیر شد.
وی افزود: پسرم در جبهه در چند منطقه حضور داشت و عضو توپخانه بود و بعد از ۲۱ ماه حضور در جبهه و در سن ۲۱ سالگی در عملیات کربلا چهار در منطقه امالرصاص به شهادت رسید؛ زمان شهادت فرزندم همسرش هفت ماهه باردار بود و دو ماه بعد از شهادتش فرزندش به دنیا آمد که اسمش را علی گذاشتیم.
این مادر شهید تصریح کرد: قبل از شهادت پسرم خواب دیدم که یک روز عَلَم را به حیاط خانه ما آورند؛ عَلَم پایین آورده شد و من بوسیدم؛ جمعیت زیادی حضور داشتند، همین که خواستند بلندش کنند، شکست و همانجا خواب خودم را تعبیر کردم و فهمیدم کسی فوت خواهد کرد که مدتی بعد خبر شهادت فرزندم را شنیدم.
خانم نادمی خاطرنشان کرد: بعد از عملیات کربلا چهار هفت شهید سورک را برای تشییع جناز آورده بودند و ما در این مراسم شرکت کردیم و در آنجا یکی از اهالی محل که همراه پسرم در جبهه بود گفت که پسرم در جبهه ماند و مرخصی میگیرد و میآید اما من گفتم که دیدار من با پسرم در قیامت خواهد بود، او تکرار کرد که پسرم شهید نشده است و خواهد آمد.
وی افزود: یک روز که همراه چند نفر از اهالی محل برای تحویل توتون به بهشهر رفته بودیم از آنجایی که آنها از شهادت پسرم خبر داشتند؛ با رئیس آنجا صحبت کردند تا ما در صف نمانیم و بهعنوان نفر اول بار ما را تحویل بگیرند تا هر چه زودتر به اسرم بازگردیم، بعد از اینکه از بهشهر به اسرم آمدیم، سر کوچه شلوغ بود؛ آمدم خانه در زدم کسی در را باز نکرد بعد از چند دقیقه در را باز کردند و خبر شهادت پسرم را به من دادند.
این مادر شهید اظهار کرد: بعد از شنیدن خبر نتوانستند جلوی من را بگیرند و مجبورشان کردم که تا سپاه نکا برویم و پیکر شهیدم را ببینم، پسرم هیچ زخمی در بدن نداشت تنها قسمت بالای سرش را ترکش توپ از بین برده بود و همین باعث شهادتش شد.
نادمی با بیان اینکه در آن زمان به اندازه امروز همه چیز مهیا نبود و حتی در مغازهها هر چیزی پیدا نمیشد، افزود: امروز جوانان پیشرفتهای به وجود آمده را قدر بدانند و فراموش نکنند که برای به دست آوردن این پیشرفتها چه خونهایی ریخته شده است.
وی در پایان گفت: شهدا به اندازه خودشان معرفت داشتند و هر آنچه داشتند در طلب اخلاص گذاشتند تا ما کشوری آزاد باشیم و بتوانیم روی پای خودمان بایستیم وبه جوانان توصیه میکنم که حواسشان به تبلیغات ظاهری و فریبنده دشمنان باشد و پشت رهبر و کشورشان را خالی نکنند.
جوان، پیر، زن و مرد در دوران دفاع مقدس گوش به فرمان امام (ره) در برابر هجمههای دشمن مقاومت و ایستادگی کردند و آرامش امروز ما مدیون خون شهدا است.
برچسب ها :شهادت، جنگ تحمیلی، دفاع مقدس
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0