نخست لازم است نگاهی ـ هر چند گذرا ـ به تحولات حجاب از آغاز تا امروز بیندازیم تا بتوانیم افق روبرو را بهتر ببینم.
روشن است که پیش از انقلاب هیچ الزامی برای حجاب از سوی حکومت وجود نداشت؛ بلکه نوع پوشش زنانِ دربار و چهرههای هنری و مانند آن که از تأثیرگذاران فرهنگی جامعه بودند زنان و دختران ایرانی را به بیحجابی سوق میداد.
کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۵۷ حضرت امام خمینی رحمهالله در اعتراض به وضعیت بجا مانده از طاغوت در وزارتخانهها گفت:
«وزارتخانۀ اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زنهاى لخت بیایند. زنها بروند؛ اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما كار بكنند، لكن با حجاب شرعى باشند.» (صحیفۀ نور، ۶/۳۲۹)
این سخنان، با اعتراض برخی بانوان مواجه شد. مرحوم آیت الله طالقانی به میدان آمد و با توضیحِ سخنان امام، فضا را آرام کرد.
وضع به همین منوال گذشت تا تیرماه سال ۱۳۵۹. در هفتم این ماه حضرت امام، ضرب الاجلی را برای تغییر ظاهر امور به شکل اسلامی آن تعیین کرد.
پس از این سخنان، عدهای ناآگاه و یا ضدانقلاب، خودسرانه متعرض بانوان بیحجاب شدند که با واکنش تند امام روبرو شد. ایشان در پیامی کوتاه خطاب به ملت مسلمان ایران نوشتند:
«ممكن است تعرض به زنها در خیابان و كوچه و بازار، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، كسى حق تعرض ندارد و اینگونه دخالتها براى مسلمانها حرام است، و باید پلیس و كمیتهها از اینگونه جریانات جلوگیرى كنند. ۱۳ تیر ۱۳۵۹» (همان، ۱۲/۵۰۲)
بالاخره دولت بنیصدر دست به تغییراتی زد. یکی از آنها، ممنوعیت ورود زنان بیحجاب به ادارات بود. به این ترتیب از صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ رسماً ورود زنان بیحجاب به ادارات و سازمانهای دولتی ممنوع شد.
در مرداد سال ۱۳۶۲ قانون مجازات اسلامی تصویب شد که در تبصرۀ مادۀ ۱۰۲ آن آمده بود:
«زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به تعزیر تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد.»
در اسفند سال ۱۳۶۵ قانون نحوۀ رسیدگی به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهایی كه استفاده از آنها در ملأ عام، خلاف شرع است و یا عفت عمومی را جریحه دار میكند به تصویب رسید که در مادۀ ۴ آن آمده است:
«كسانی كه در انظار عمومی وضع پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع و یا موجب ترویج فساد و یا هتک عفت عمومی باشد، توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح محاكمه و حسب مورد به یكی از مجازاتهای مذكور در ماده ۲ محكوم میگردند.»
سرانجام در خرداد سال ۱۳۷۵ در مادۀ ۶۳۸قانون مجازات اسلامی تصویب شد که:
«هر كس علناً در انظار و اماكن عمومی و معابر، تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر كیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم میگردد و در صورتی كه مرتكب عملی شود كه نفس آن عمل دارای كیفر نمیباشد ولی عفت عمومی را جریحهدار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محكوم خواهد شد.»
و در تبصرۀ آن نیز چنین مقرر شد که:
«زنانی كه بدون حجاب شرعی در معابر وانظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصد هزار ریال جزای نقدی محكوم خواهند شد»
این بود فرایند قانونیسازی حجاب در ایران. در عمل هم پس از فرونشستن آن مخالفتهای علنی، مردم شاهد همراهی بسیار خوب زنان ایرانی با این تصمیم بودند حتی آنان که با اصل یا الزام حجاب مخالفت داشتند گرچه کمی شُلتر؛ اما به این قانون احترام گذاشتند و به آن عمل کردند.
با وجود این سالهاست که «وضع بدتر شده» پُربسامدترین جملهای است که دربارۀ حجاب شنیده میشود. تا جایی که حضرت آیت الله العظمی مظاهری لب به شِکوه گشودند و گفتند: «باید این عفت و عفاف و حجاب را ما زنده کنیم و متأسفانه روز به روز بدتر میشود. اگر اینطور جلو برود، بدانید که از زمان پهلوی بدتر خواهد شد. حالا چیزی باقی نمانده که به زمان پهلوی برسد.»(۲۳ تیر ۱۳۹۰)
حجاب در زمان پهلوی، یعنی حجاب امروز در کشورهای اسلامی. به بیان روشنتر با اینکه رعایت حجاب اسلامی در ایران یک قانون است و دستگاههای مسئول و نیروی انتظامی ادعا دارند در رابطه با آن فعالاند با این حال در مسیری قرار گرفته است که انتهای آن همانندی با کشورهای اسلامی دیگر است و این استعداد را نیز دارد که به تعبیر آیت الله مظاهری از زمان پهلوی هم بدتر شود.
این سخن ممکن است به دور از واقع و انصاف به نظر آید؛ اما وقتی منصفانه واقعیتهای جامعه به ویژه تلاشهای نافرجام نیروهای انتظامی را ببینیم و بشنویم که ۲۶ دستگاه در این بخش مسئولاند و نتیجۀ کمکاری برخی از آنها را پلیس باید جبران کند و پلیس هم به هیچ وجه اصراری برای برخورد سلبی در حوزه حجاب ندارد(سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی نیروی انتظامی، ۲۳تیر۱۳۹۶) آنگاه روند ادعا شده معقول و مقبول به نظر میآید.
این را هم باید افزود که حجاب اسلامی یعنی پوشاندن تمام بدن (بجز دستها تا مچ و گردی صورت) و اساساً بدحجابی نه در شریعت معنا دارد و نه در قانون کشور؛ بنابراین نباید کسانی را امروز بدحجاب نامیده میشوند را جزء کسانی دانست که دارای حجاب اسلامیاند. کوتاه سخن اینکه با ملاک حجاب شرعی، امروز تعداد قابل توجهی از افراد، فاقد حجاب شرعی هستند؛ یعنی آن ادعا، نه تنها مقبول است محقق نیز شده است.
راهکار پیشنهادی
از نظر عرف، پوشش، امری پویا است که شدیداً میل به تغییر و نو شدن دارد. این خواسته اگر منع شرعی داشته باشد میتوان در برابرش ایستاد؛ اما اگر از اساس چنین منعی وجود نداشته باشد باید به آن خواستۀ بحق توجه کرد و برای بالندگی و نشاط آن، فکری کرد و برنامه داد.
آنچه در منابع اسلامی وجود دارد طراحی و ابلاغ قواعدی کلی برای حجاب است؛ بدون ورود در جزئیات آن.
چند قاعدۀ مهم از این قواعد کلی حجاب در اسلام:
۱. بسته به نوع ناظر، محدودهای که باید پوشانده شود معین شده است.
۲. پوشیدن لباس جنس مخالف ممنوع است.
۳. به طور عادی، مفسدهانگیز نباشد؛ یعنی میل جنسی بیننده را برنیانگیزد.
۴. پوشیدن لباس شهرت ممنوع است.
لباس شهرت لباسی است که پوشیدن آن معمول نیست و شخص با پوشیدن آن، انگشتنما شده مورد نکوهش و تمسخر مردم قرارگیرد. (ر.ک به تبریزی، استفتائات جدید، ۲/۴۸۰؛ سبحانی، توضیح المسائل، ص۲۲۸، نوری همدانی، رسالۀ محشی امام، ۱/۴۶۷)
بر این پایه ما میتوانیم با رعایت آن قواعد کلی فقاهتی و با تکیه بر عرف جامعۀ خود، پوششهای نو و باطراوتی را طراحی و به جامعه عرضه کنیم. اینگونه ضمن احترام به حدود شریعت پابند عرف جامعه نیز بودهایم.
مرحوم امام خمینی نیز بر همین مبنا گفته است: در اسلام زن باید حجاب داشته باشد، ولى لازم نیست كه چادر باشد. بلكه زن مىتواند هر لباسى را كه حجابش را به وجود آورد اختیار كند. (صحیفۀ نور، ۵/۲۹۴)
اینکه اسلام کلیات را گفته است و از ورود به جزئیات حجاب خودداری کرده و نگفته است افراد چه رنگی و چه مدلی بپوشاند؛ خود تأکیدی به واگذاری این امور به عرف جامعه و قبول آن نوگرایی در امر پوشش است.
یکی از دلایل روشن مخالفتها با قانون حجاب نبود درخواست صحیح قانونی از یک سو اعمال سلیقههای فراتر از قانونی از سوی دیگر است.
گذشت که درخواست قانون رعایت «حجاب شرعی» است. حجاب شرعی هم در فقه تعریفش مشخص است اینکه «زن باید بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند.»(توضیح المسائل، م۲۴۳۵) اگر ما از اول تنها بر همین اصرار میداشتیم و رنگ و مدل و … را به عرف جامعه واگذار میکردیم بعید بود امروز با چالشی اینگونه مواجه شویم.
اعمال سلیقههای اول انقلاب که دادِ امام را هم درآورد و خودسریهای بعدی تا به امروز که در برخی مراکز بر خلاف دستور امام که نقل شد هنوز پوشیدن چادر برای مراجعه کنندهها الزامی است.
خلاصه اینکه
اگر فرهنگسازی لازم در مورد حجاب از کودکی برای فرزندان این کشور انجام شود و نیز مطابق قانون تنها بر حد شرعی حجاب(دستور اسلام) پافشاری عاقلانه شود امید است فرهنگ حجاب در کشور گسترش یابد وگرنه آیندۀ حجاب در ایران بسان سایر کشورهای اسلامی خواهد شد یعنی همان که حضرت آیت الله مظاهری فرمودند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0