اللّهمّ إنّک تعلم أنّی شریفٌ فاغفر لی؛ (تاریخ مدینة دمشق: ۲۳ / ۱۸۹؛ میزان الاعتدال: ۲ / ۲۸۰؛ لسان المیزان: ۳ / ۱۵۲)
خدایا! تو مى دانى که من فرد خوبى هستم، پس مرا بیامرز!
راوى مى گوید: به او گفتم: چگونه از خدا انتظار دارى که تو را ببخشد، در حالى که تو فرزند دختر رسول خدا صلى اللّه علیه وآله را به قتل رسانده اى؟
شمر در پاسخ گفت: تو چه مى گویى؟ چه کار باید مى کردم؟ آنان که به ما امر کردند، امیران ما هستند و اگر ما مخالفت مى کردیم، از این حیوانات هم بدتر بودیم؛ زیرا که امیران ما واجب الاطاعه هستند!
ابن حجر عسقلانى (از مهمترین شارحان کتاب صحیح بخاری) به رغم این که خود نیز از متعصّبان است، بعد از نقل این مطلب مى گوید:
إنّ هذا لعذر قبیح، فإنّما الطاعة فی المعروف؛ (لسان المیزان: ۳ / ۱۵۳؛ میزان الاعتدال: ۲ / ۲۸۰)
این عذر بسیار ناپسند است؛ چرا که وجوب اطاعت از حاکمان فقط در امور پسندیده است.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0