روایت شهیدی که مادر را از دوران اسارت و مفقودی دلداری میداد
به گزارش قائم آنلاین،استان سمنان، به مناسبت هفته دفاع مقدس، فرمانده پدافند هوایی ۱۰ محرم شاهرود با خانواده سردار شهید حسن عربعامری دیدار کردند. مادر شهید عربعامری در این دیدار با خیرمقدم به حضار، با بیان خاطراتی از شهید اظهار کرد: شهید از نوجوانی به فکر محرومان و کمک به مردم بود و حتی اول
به گزارش قائم آنلاین،استان سمنان، به مناسبت هفته دفاع مقدس، فرمانده پدافند هوایی ۱۰ محرم شاهرود با خانواده سردار شهید حسن عربعامری دیدار کردند.
مادر شهید عربعامری در این دیدار با خیرمقدم به حضار، با بیان خاطراتی از شهید اظهار کرد: شهید از نوجوانی به فکر محرومان و کمک به مردم بود و حتی اول مهر یکی از سالها که ما برای او کت و شلوار نو خریدیم، دیدیم به سر کوچه که رسید، خم شده و خاک روی زمین را روی کت و شلوارش مالید و به مدرسه رفت؛ وقتی از مدرسه برگشت و از او دلیل کارش را پرسیدیم، گفت شاید کسی پول نداشته باشد که لباس نو بخرد و آنوقت دلش بسوزد.
فاطمه حمامیان افزود: شهید در مبارزات انقلاب هم شرکت داشت و چند باری دستگیر هم شد؛ اما او را آزاد کردند و بعد از پیروزی انقلاب هم در مسجد محل فعالیتهای گسترده دینی و مذهبی با شهیدان بازوی و رحیمی داشت.
وی خاطرنشان کرد: شهید با شروع دفاع مقدس در جبههها حاضر شد و از ناحیه پا و دست هم زخمی شده بود و حتی در بیمارستانی در ارومیه میخواستند با آمپول هوا او را بکشند که متوجه شده بود و پرستارها به دادش رسیده بودند.
مادر شهید عربعامری تصریح کرد: شهید علاقه زیادی به خدمت به مردم داشت و هر وقت از جبهه میآمد، برای کمک به خانوادههای نیازمند میشتافت و تلاش میکرد بچههای محله را جذب مسجد و کتاب کند و در خانه یک کتابخانه بزرگ از کتابهای مختلف داشت.
حمامیان با بیان اینکه شهید در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید، گفت: زمان اعزام سرمای سختی خورده و آن روز با بچهها اعزام نشده بود و روز بعد رفته بود و زمانی هم که میخواست به عملیات برود، به ما سرزده بود که خانه نبودیم و نتوانستیم با او خداحافظی کنیم و دیدار ماند به قیامت.
وی با بیان اینکه زمان شهادت فرزند شهیدش چند ماه بیشتر نداشت، افزود: پیکر شهید بعد از ۱۰ سال آن هم با نذری که به امام حسن مجتبی(ع) کردم و از او خواستم، با تعدادی استخوان و پلاک آمد و دلمان آرام گرفت.
مادر شهید عربعامری با بیان اینکه در این مدت ۱۰ سال پدر شهید برخی شبها جلوی درمیرفت و چشم به راه فرزندش بود، افزود: بعد از آوردن پیکرش، پدر او هم ۶ ماه بیشتر زنده نبود و فوت کرد.
حمامیان با اشاره به خوابهایی که از شهید دیده بود، بیان کرد: فرزند ما اسیر دشمن شده بود؛ چراکه من در خواب میدیدم که او زنده است و مرا دلداری میداد که من زندهام و حتی در خواب دیدیم که به من جملاتی را یاد داد که آنها را بگویم تا فرزندم برگردد؛ اما من وقتی از خواب بیدار شدم، فراموش کردم.
وی بیان کرد: من بعد از این خواب و مدتی که گذشت، در عالم رؤیا دیدم چهار نفر عراقی جسد فرزندم را آوردند و در درهای انداختند و رفتند.
مادر شهید عربعامری با بیان اینکه خانواده شهدا بسیار خون دل خوردهاند، بیان کرد: ما توقع خاصی نداریم و فقط میخواهیم خون شهدای ما پایمال نشود و مسیر آنها را ادامه دهیم و مسؤولان به فکر جامعه و جوانان باشند و خدمت کنند.
سردار شهید حسن عربعامری در سال ۱۳۳۵ به دنیا آمد و در سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در جزیره بوارین شربت شهادت را نوشید و به یاران شهیدش پیوست و بعد از ۱۰ سال پیکرش تفحص در گلزار شهدا شاهرود آرام گرفت.
در قسمتی از وصیتنامه شهید آمده است: به هوش باشید که تمامی ابرجنایتکاران علیه قرآنیان بسیج شدهاند و قدارهکشان دیگر نیز آنها را یاری میکنند، بپاخیزید و از حریم خدا و رسول خدا دفاع کنید.
برچسب ها :مادر شهید، حسن عربعامری، روایت
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0