در واقع نگرانی و اضطراب ممکن است اشتها را خفه کند. بخشی در مغز به نام هیپوتالاموس، ماده کورتیکوتروپین آزاد میکند که سرکوبکننده اشتهاست. همچنین پیامهایی را به غدههای آدرنال روی کلیهها میفرستد تا هورمون اپینفرین (آدرنالین هم خوانده میشود) ترشح کنند. اپینفرین به بدن این امکان را میدهد که پاسخی در برابر تنشها بروز دهد: یعنی یا بجنگد و مبارزه کند یا کوتاه بیاید، یک حالت فیزیولوژیکی افزایش یابنده که انسان را به طور موقت در حالتی از پرخوری قرار میدهد. اما اگر میزان تنش ادامه یابد، داستان تغییر میکند. غدههای آدرنال هورمون دیگری به نام کورتیزول ترشح میکنند و کورتیزول اشتها را افزایش میدهد و ممکن است انگیزه را به طور کلی افزایش دهد که شامل افزایش انگیزه برای پرخوری هم خواهد بود.
وقتی یکی از مشکلات مسبب اضطراب و نگرانی به پایان میرسد، سطح کورتیزول در بدن کاهش مییابد، اما اگر مشکل کاهش نیابد همچنان سطح کورتیزول بالا باقی میماند.
خوردن چربی و شیرینی
به نظر میرسد که اضطراب و نگرانی بر نوع سلیقه و انتخاب غذایی ما اثر میگذارد و مطالعات بیشماری انجام شده و میشود و بسیاری از آنها بر روی حیوانات صورت گرفته است. نتایج این پژوهشها نشان میدهد که پریشانی احساسی و فیزیکی، میزان مصرف غذاهای چرب یا شیرین یا هر دو را افزایش میدهد. سطح بالای میزان کورتیزول در ترکیب با میزان زیاد انسولین، مسئول این شرایط در بدن هستند.
سایر پژوهشها پیشنهاد میکنند که گرلین، هورمون گرسنگی، نیز ممکن است در این زمینه نقشی ایفا کند. به نظر میرسد خوردن غذاهای چرب و شیرین اثر بازخوردی دارند که مانع فعالیت قسمتهایی از مغز میشود و در نتیجه باعث ایجاد اضطراب و احساسات مرتبط میشوند. این گونه غذاها و خوراکیها، غذاهایی در دسترس و راحتی هستند که به نظر میرسد با اضطراب و نگرانی مقابله میکنند. البته پرخوری تنها رفتار در زمان تنش نیست که باعث افزایش وزن میشود. مردم مضطرب و نگران میزان خوابشان کم میشود، کمتر ورزش میکنند و الکل بیشتری مصرف میکنند، همه این رفتارها در کنار هم، وزن را افزایش میدهند.
تفاوت زن و مرد در مواجهه با تنشها و پرخوری
بعضی پژوهشها به این نتیجه رسیدهاند که تفاوتی میان زنان و مردان در مواجهه با اضطراب و نگرانی وجود دارد. در شرایط نگران کننده، زنان بیشتر تمایل به خوردن غذا دارند و مردان تمایل به سیگار کشیدن بیشتر و مصرف الکل بیشتر(در جوامع مورد مطالعه).
مطالعهای در فنلاند با بیش از پنج هزار شرکت کننده زن و مرد نشان میدهد که اضافه وزن با خوردن در شرایط نگران کنندهای مرتبط است که زنان با آن مواجه میشوند؛ در حالی که در مردان این گونه نیست.
پژوهشی در دانشگاه هاروارد گزارش کرد که اضطراب و نگرانی ناشی از کار و سایر انواع مشکلات با افزایش وزن در ارتباط است اما فقط در افرادی که در ابتدای این پژوهش نیز دچار اضافه وزن بودند.
نظریهای در این رابطه است که تنش در افراد چاق، سطح انسولین را افزایش میدهد و وزن مرتبط با نگرانی در شرایط بالا بودن انسولین احتمال رخداد بیشتری دارد. میزان کورتیزولی که فرد در شرایط تنشزا ترشح میکند عاملی است که بر معادله افزایش وزن ناشی از چنین شرایطی ممکن است اثر بگذارد. در سال ۲۰۰۷، پژوهشگران انگلیسی پژوهشی را طراحی کردند که نشان داد افرادی که به نگرانی با سطح زیاد کورتیزول در شرایط آزمایشگاهی پاسخ میدهند، احتمال بیشتری دارد که به خوردن میان وعده مایل باشند نسبت به افرادی که سطح کورتیزول کمتری دارند.
مراحل مقابله با خوردن ناشی از تنش
هنگامی که نگرانی و اضطراب بر اشتهای فرد و وزن وی اثر میگذارد؛ این احتمال وجود دارد که بیشتر به سراغ یخچال و قفسههای آشپزخانه برود و به دنبال غذاهای شیرین و چرب بگردد. بنابراین غذاهای در دسترس مشکل ساز خواهند شد. در اینجا چند پیشنهاد دیگر برای کنترل این مشکل ارائه میشود.
مدیتیشن
مطالعات بیشماری نشان میدهد که مدیتیشن میزان نگرانی و اضطراب را کاهش میدهد، اگرچه بیشتر این پژوهشها بر روی فشارخون بالا و بیماریهای قلبی متمرکز شدهاند. همچنین مدیتیشن ممکن است به افراد در اینکه انتخابهای بهتر و هوشمندانهتری داشته باشند کمک کند. با تمرین، به مرور شخص یاد میگیرد توجه بیشتری بر میزان خوراکی شیرین و چربی که در دسترس دارد بکند و میزان مناسب آن را در درونش نهادینه کند.
ورزش
ورزش سخت، میزان کورتیزول را به صورت موقت افزایش میدهد اما به نظر میرسد که تمرینهایی با شدت کمتر میزان کورتیزول را کاهش میدهند. پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا گزارش کردهاند که تمرین و ورزش—شامل همه انواع ورزش هاست—ممکن است برخی از اثرات منفی تنشها را از بین ببرند.
حمایتهای اجتماعی
دوستان، خانواده، و سایر منابع حمایت اجتماعی به نظر میرسد که اثرات تنشهایی را که تجربه میکنیم تا حدی تعدیل کرده و کاهش میدهند. مثلاً پژوهشی در این زمینه پیشنهاد میکند افرادی که در شرایط پرتنش کار میکنند، مانند افراد شاغل در بخشهای اورژانس بیمارستان، اگر حمایت اجتماعی مناسب و کافی داشته باشند از سلامت بیشتری برخوردار خواهند بود.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0