فاطمه برقرار، با توضیح در مورد شیوه عملی امامان و معصومین علیهمالسلام گفت: امامان معصوم علیهمالسلام برای آشنایی مردم با دین اسلام و آگاه کردن آنان با معارف عمیق قرآن سعی میکردند در سخنان خود اشاراتی به آیات قرآن داشته باشند و از روشهای مختلف تفسیری برای درک بهتر مردم استفاده کنند. زینب کبری، عقیله آل هاشم سلاماللهعلیها نیز توانستند با الگوگیری از امامان با استفاده از روشهای تفسیری مختلف به حاضران و آیندگان حقانیت و مظلومیت اهلبیت پیامبر را به اثبات برساند.
این پژوهشگر علوم دینی، چهار آیهای که حضرت زینب سلاماللهعلیها به طور مستقیم از آنها استفاده کردند را چنین توضیح میدهد:
نمونه اول- زینب کبری سلاماللهعلیها در ابتدای خطبه بعد از حمد و ثنای خداوند و سلام و درود بر پیامبر خدا فرمودند: «صدق الله سبحانه کذلک یقول: «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّـهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُونَ»، (سوره روم، آیه ۱۰) راست گفت خدای سبحان و منزه که فرمود: سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.
این آیه حامل پیامهای بسیار مهم و ارزشمندی است و از تطبیقات عالی و رمزداری به شرح ذیل برخوردار است:
– این آيه سرانجام كار ستمگران مذكور را بيان مىكند.
– در كلمه «اساؤا» نفرموده در چه چيز بد كردند و متعلق آن را ذكر نكرده است. كلمه «سواى» نیز به معناى حالتى است كه صاحبش از آن در رنج باشد و مقصود از آن در اينجا عذاب بد است.
– معناي جمله «ان کذبوا بایات الله» اين است که بدترین عذاب سرانجام كار كسانى شد كه عمل بد مىكردند، و غير اين سرانجامى نداشتند؛ چراکه آيات خدا را تكذيب و استهزاء مىكردند.
– زینب کبری سلاماللهعلیها با استناد به این آیه یزید را مصداق بارز «الذین أساؤا» و به معنی انسانی بدعمل و زشتکردار و تبهکار برشمردند.
– «السوای» یعنی اقبح و زشتتر است؛ پس حضرت با این عبارت به یزید فهماندند که تو نه تنها بدی کردی، بلکه زشتترین کارها و قبیحترین اعمال نادرست و خلاف را انجام دادهای و به تعبیر دیگر به یزید فهماندند که تو جنایتکارترین مردم هستی.
– حضرت زینب سلاماللهعلیها به همه حاضران در آن جمع فهماندند که یزید آیات خداوند را تکذیب کرده و مورد استهزاء قرار داده و سرانجام آن همه فساد، تکذیب آیات الهی است.
– حضرت متذکر این مطلب شدند که گناهان بزرگ، آن خبیث منحرف را به نقطه خطرناک کفر رساند.
– در این آیه داستان کفار عجم و مغلوب شدن آنان و حکایت عاد و ثمود و بلیات و هلاکت و انقراض آن مردمان و وخامت حال آنان بیان شده و حضرت با ذکر این آیه روشن ساختند که حالت یزید و یارانش از وضع کفار عجم و مشرکان عاد و ثمود خارج نیست و او در سرنوشت شوم نکبتبار و انقراض دولت و دودمان نیز مانند آنان خواهد بود.
نمونه دوم- شاهد مثال دیگر در این زمینه، توصیف کافران و ظالمانی همچون یزید است که خداوند به خاطر اندیشه غلط و سراسر اشتباهشان تنبه میدهد. حضرت زینب سلاماللهعلیها برای دومینبار به آیهای کامل تمسک کرده و بدین وسیله شخصیت کاذب یزید را درهم میشکندند و میفرمایند: آیا گفتار خداوند عزیز و جلیل را در قران کریم فراموش کردهای که میفرماید: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ» (سوره آلعمران، آیه ۱۷۸) البته آنان که کافر شدند و طغیان ورزیدند گمان مبرند که اگر به آنان مهلت میدهیم به سود آنان است؛ ما به آنان مهلت میدهیم فقط برای اینکه بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذابی خوارکننده است.
خداوند در این آیه در باب مسارعت كفار در كفرشان بیان میدارد که اين مسارعتشان در كفر در حقيقت چوب خدا است، او است كه كفار نامبرده را به سويى مىراند كه در آخر خط، بهرهاى در آخرت برايشان نماند. آنگاه در اين آيه وجهه كلام را متوجه خود كفار کرده و فرمودند: زنهار كه از وضع حاضر خود خوشحال نباشند، كه وضع موجودشان مهلت خدايى است كه كارشان را به استدراج و تأخير مىكشاند و باعث بيشتر شدن گناهشان مىگردد كه دنبال آن عذاب مهينى است؛ عذابى كه جز خوارى با آن نيست و همه اينها به مقتضاى سنت تكميل است.
در این فراز از خطبه، حضرت زینب سلاماللهعلیها با این جملات نکات کوبندهای را به یزید متذکر شدند:
– با جمله «أنسیت»، نسبت فراموشی به یزید دادند، آن هم فراموش کردن آیات الهی. آری، فراموشکار همیشه در فراموشی بوده و خطاکار همیشه در خطا و نسیان است.
– حضرت، فراموشی یزید و همفکران او را به کتاب خدا و گفتار و فرموده پروردگار جهانیان نسبت دادند که این فراموشی فوقالعاده زننده و زیانبار است؛ زیرا فراموشی معبود یگانه مقدمه هرگونه بدی، زشتی، شرارت و … خواهد بود.
– با ذکر این آیه که موضوع آن “الذین کفروا” است، یعنی کسانی که کافر شدند و کفر ورزیدند، حضرت به یزید فهماندند که تو مصداقی بارز از مصادیق این آیه کریمه هستی. ظاهرتر اینکه تو کافر هستی و از محدوده اسلام و چارچوب مسلمانی خارج هستی و به جای اینکه ما را خارج از دین بدانی باید خود را مصداق آن بدانی.
– حضرت اثبات کردند که تو ای یزید! در محاسبه اشتباهی داری که تصور میکنی باقی ماندن تو در این جهان گذرا، برایت خیر است؛ درحالیکه اصلاً چنین نیست و طبق فرموده صریح خداوند متعال، این مهلت برای تو خیر نیست بلکه شر است.
– برای یزید، صاحب این گمانهزنی بیجا، عذاب الهی، آن هم نه عذابی ساده بلکه عذابی دردناک، رنجآور و خوارکننده آماده است.
گویا حضرت زینب سلاماللهعلیها میفرمایند: اگر تو این آیه را فراموش کردهای من به یادت میآورم که بدانی هماکنون درچه وضعیت زشت و نکبتباری بهسر میبری. این وضع شوم و نفرتانگیز، ثمره یک عمر گناه و نافرمانی و عصیان خداوند بزرگ است و این تو هستی که به نقطه نهایی شقاوت و بدبختی رسیدهای که راه نجات و فرار از آن را نداری و پایان کار تو عذابی خوارکننده است که بدان خواهی رسید.
نمونه سوم- حضرت سلاماللهعلیها فرمودند: خوشحالی به قتل آنها تو را از جای به در نبرد و مغرورت نسازد «وَ لاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ…» (سوره آلعمران، آیه۱۶۹-۱۷۰) گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مردگانند، نه، آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند و شادمانی میکنند به سبب آنچه که خداوند از فضل و رحمت خود به آنان عطا فرموده است.
معناى جمله اين است كه كشتهشدگان در راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل، خوشحالى مىكنند و هم در طلب اين خبرخوش هستند كه رفقاى عقبماندهشان نيز به اين فضل الهى رسيدند و آنها نيز خوف و اندوهى ندارند.
حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها با استناد این آیه به یزید فهماندند که شادی و ابتهاج تو در قتل سیدالشهدا و خویشان و یارانش، امری کاملاً جاهلانه است؛ زیرا تو مسروری از اینکه حسین نابود شده است ولی این قضاوت جاهلانه توست؛ در قضاوت خداوند بزرگ آنان زندهاند.
این پژوهشگر حوزه در ادامه به فرازی از خطبه اشاره کرد که حضرت در آن از تفسیر روایی استفاده کردهاند؛ آنجاکه میفرمایند: «ألا فالعجب کل العجب لقتل الأتقیاء و…. بأیدی الطلقاء الخبیثة» آگاه باش که جای شگفتی و باز هم جای تعجب است… پیامبران و اوصیاء به دست آزادشدگان و افراد خبیث و… کشته میشوند.
برقرار افزود: این سخن بانوی بزرگوار، اشاره به آیه ۲۶ سوره ابراهیم دارد. خبیثه یعنی مردمان خبیث و پلیدی که ذاتشان با خباثت عجین شده و ناپاکی به قدری در سرشتشان وارد شده که قهراً هرگونه فساد و شرارت در آن متصور خواهد بود. «طلقا» جمع طلیق به معنای اسیران رهاشده است و حضرت با این کلمه، صفحه پرسر و صدای تاریخ را به عقب برگردانده و سوابق تاریخی خاندان یزید را یاداوری میکنند. وقتی که پیامبر مکه را فتح کردند و به مردم مکه گفتند: شما از هیچ اذیتی فروگذار نکردید و حتی به مدینه هم تاختید و با من جنگیدید؛ با این همه شما را عفو کردم «اذهبوا انتم الطلقا» راه خود را بگیرید و بروید که شما را آزاد کردم. مصداق بارز این لقب، آل ابیسفیان بودند و این واژه، صفتی معرفگونه برای این خاندان ننگین و بدسابقه شد.
این پژوهشگر حوزه در ادامه به حدیثی از علي بن ابراهيم اشاره کرد که نقل میکند: خبر داد مرا پدرم، از حسن بن محبوب، از أبي جعفر الأحول، از سلام بن المستنير، از أبي جعفر عليهالسلام که گفت: سؤال کردم از قول الله: مَثَلًا كَلِمَه طَيِّبَه الآيه. گفت: درخت، رسولالله صلىاللهعليهوآلهوسلم است که ریشه و نسبش از بنيهاشم است. ساقه درخت، علي بن أبي طالب عليهالسلام، و شاخه درخت آن فاطمه عليهاالسلام، و ثمره آن أئمه از پسر علي و فاطمه عليهمالسلام و شيعیان آنان برگهای درخت هستند و اگر مؤمنین از شیعیان ما بمیرند، برگ درخت کم میشود و اگر فرزندی از آنان به دنیا بیاید، برگی به آن درخت اضافه میشود. سپس گفت: وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَه مانند درخت خبیثه است که ریشه در زمین ندارد. (قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۱، ص ۳۶۹)
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0