سخته ولی شدنیه
شاید برای همه ما پیش آمده باشد که هنگام تماشای تلویزیون و یا هنگامی که در تاکسی نشستهایم، ناخودآگاه ذهنمان به سمت موضوعی در گذشته منحرف میشود و برای دقایقی و ساعاتی و یا حتی چند روز کنترلش را از دست میدهیم. در حقیقت اگر آگاه نباشیم که ذهنمان در حال سفر به گذشته است، نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم. اما اگر حواسمان جمع باشد، به محض اینکه ذهن بخواهد به گذشته سفر کند به آن یک ایست محکم میدهیم و از پیشروی آن جلوگیری میکنیم. مثلا میتوانیم به خود بگوییم «ساکت، دیگر نمیخواهم بیشتر فکر کنم.»ذهن تا حد معینی گنجایش دارد و باید به نوعی از افکار نامطلوب و دوستنداشتنی خالی شود. گاهی هم پیش میآید که ذهن ما آنقدر از وقایع گذشته و اتفاقات پیشآمده پر است که انگار ظرف آن پرشده و در حال لبریز شدن است. در این حالت وقایع روزمره مرتب در ذهن مرور میشود و نمیتوان به موضوع دیگری فکر کرد. بهترین کار در این زمان نوشتن است. کافی است هرچه در ذهن داریم بدون هیچگونه انتخابی روی کاغذ بیاوریم و هیچ چیزی را جا نیاندازیم. البته نوشتهها باید کامل و صادقانه باشد تا ذهنمان نیز کاملا تخلیه شود. مرحله بعدی دورانداختن و یا سوزاندن نوشتهها است.
این شکست قابل پیشگیری است
برای پیشگیری از آسیب روحی طی مدت آشنایی قبل از ازدواج، باید شناختمان جلوتر از احساسمان حرکت کند، چون اگر احساسات زودتر از شناخت پیش برود ممکن است طرفین خیلی زود به هم وابسته شوند و دل کندن سخت شود. همچنین اگر به هر دلیلی در دوران آشنایی قبل از ازدواج و نامزدی به این نتیجه رسیدیم که باید به طرف مقابل نه بگوییم، بهتر است که صادق باشیم و با یک خاطره خوب از هم جدا شویم؛ در واقع باید به این بلوغ رسیده باشیم که جواب منفی نباید حتما با دعوا و دلخوری و حرفهای آزاردهنده باشد و میتوان خیلی آرام و با آرامش از هم جدا شد. به خصوص اگر از همان ابتدا آگاه باشیم که ممکن است از هم جدا شویم و این امری طبیعی است.هیچکس و هیچچیزی به اندازه ذهنمان به ما نزدیک نیست. برای آرامش روح، نیاز است که ذهنمان را آرام نگه داریم و فراموش نکنیم که آشنایی قبل از ازدواج برای شناخت است و لزومی ندارد که حتما و تحت هر شرایطی به ازدواج ختم شود. نباید ذهنمان را گول بزنیم، چون بعد از فروکش کردن احساسات از خواب غفلت بیدار میشود و شاید این بیداری زمانی اتفاق بیفتد که جبران مسیری که رفتهایم خیلی دشوار باشد.
وجه شیرین ماجرا
عشق یکی از زیباترین احساسات درونی انسان است که می تواند باعث خوشبختی، احساس آرامش و اطمینان، ایجاد انگیزه و میل به پیشرفت و موفقیت در افراد شود.اما باید دانست ابراز عشق و علاقه ممکن است در مواردی معرف عشق حقیقی نباشد و به عنوان دستاویزی برای فریب دیگران مورد سوء استفاده قرار گیرد.
چگونه می توانیم کسی را که خیلی دوستش داریم فراموش کنیم ؟
اگر کسی را با تمام وجود دوست داشته اید ولی پاسخی در قبال این دوست داشتن خود دریافت نکرده اید و هنوز نتوانستهاید با احساسات خود کنار بیاید، گذشتن از پنج مرحله زیر می تواند به شما در فراموش کردن کمک کند.
۱. انکار کردن: در ابتدا ممکن است فراموش کردن محبوب تان باور نکردنی به نظر برسد. شوکه شدن، بی حسی و کرختی بعد از مواجه شدن با این واقعیت که شخص مقابل تان علاقه ای به شما ندارد، احساسات طبیعی هستند که در این زمان تجربه می کنید. پس از تحلیل رفتن تدریجی و کمتر شدن شوک اولیه، احساس درد، غم و گناه در این مرحله کمتر می شود.
۲. عصبانیت: این مرحله سخت ترین مرحله برای مدیریت کردن خودتان است. وقتی که از مرحله انکار واقعیت عبور میکنید و شرایط را همانطور که هستند میبینید، عصبانیت ایجاد میشود. در این مرحله فرد حمایت کسی را نمیپذیرید و هر گونه کمکی را رد میکند. فرد میخواهد هر کسی و هر چیزی را برای این فقدان سرزنش کند. سوالی که افراد در این مرحله از خود میپرسند این است که «چرا من؟» «چرا او مرا رها کرد؟»
۳. چانه زدن: این مرحله، ادامه ی مرحله عصبانیت و خشمگین شدن است. چانه زنی تقریبا همیشه یک گفت و گو با تمام قدرت است؛ فرد تمام تلاشش را می کند تا در مقابل رفتن شخص محبوب بایستد و به هر نحوی و با هر وسیله ای او را برگرداند.
۴. افسرده شدن: مرحله چهارم بیشترین قابلیت را دارد تا فراموش کردن محبوب را تبدیل به فقدانی ناتوان کننده برای همه عمر کند. وقتی که فرد نبود فرد مورد علاقه خود را میپذیرد، فقدان را قبول میکند و کاملا دچار نا امیدی میشود و در واقع در این مرحله قرار میگیرد. خیلی مهم است که متوجه تفاوت بین غمگینی طبیعی ناشی از فقدان و افسردگی بالینی (این نوع افسردگی نیاز به درمان دارد) بشویم. احساساتی مانند ناامیدی، پوچی، و احساساتی مانند کناره گیری و غمگینی شدید در طول این مرحله طبیعی هستند.
۵. پذیرفتن واقعیت: پذیرش آخرین مرحله فراموش کردن است. این مرحله ای است که هر کسی برای رسیدن به آن تلاش می کند. در این مرحله فرد با خودش آشتی می کند. و خودش را آماده می کند تا با آرامش از آن عبور کند و با فرد مورد علاقه در صلح قرار گیرد. در این مرحله او که در مرحلهی خشم از دست او عصبانی بود حالا با او در صلح است و میپذیرد که او رفته است و فرد به مرور زمان به زندگی بر میگردد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0