همان گونه که رهبران این گروه ها اعلام کردند، واکنشی درخور به این جنایت داده خواهد شد که در صورت تحقق خود می تواند پیامد های پیش بینی نشده ای به بار آورد.
اما باید دید که چرا مقطع زمانی کنونی برای این بمباران از سوی مقامات تل آویو انتخاب شده است زیرا مساله ی تونل های فلسطینی ها پدیده نوینی نیست و آنان سال هاست که از این تونل ها برای امور گوناگون بهره می گیرند. به نظر می رسد دو عامل اساسی سبب شده است که چنین اقدامی از سوی اسراییل به وقوع بپیوندد.
شکست فتنه تکفیری ها و بازگشت نگاه ها به فلسطین
امروزه بر هیچ کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف اولیه و اساسی به راه افتادن جریان تکفیر در منطقه و به ویژه عراق و سوریه گرفتار کردن این کشور ها به بحران داخلی و ایجاد هرج و مرج، آشوب و نفاق میان کشور های اسلامی بوده است. مهم ترین پیامد چنین اقدامی دور شدن تجهات از مساله ی فلسطین و به فراموشی سپردن گام به گام آن بود.
روشن است که برنده اصلی چنین داستانی رژیم صهیونیستی و پشتیبانان منطقه ای و فرامنطقه ای آن محسوب می شوند. امروز اما با گذشت شش سال از پدیداری بحران در منطقه، جبهه مقاوت با پشت سر گذاشتن روزها و ماه های دشوار توانسته کمر فتنه ی تکفیری ها را در هم شکسته و با پس گرفتن بخش بزرگی از مناطق اشغال شده در راستای بازیابی ثبات و آرامش حرکت کند.
در چنین شرایطی است که مساله فلسطین پس از چند سال به بایگانی سپرده شدن بار دیگر به صدر اولویت های جهان اسلام باز می گردد و این بار جریان مقاومت با اندوختن تجربه های گران سنگ جنگ های چند سال اخیر با روحیه ای به مراتب قوی تر و بیشتر به عرصه ی مبارزه با اشغالگران قدس وارد خواهد شد و کشور های اسلامی نیز حول محور فلسطین وحدت نظر بیشتری خواهند یافت.
مقامات اسراییل با درک تغییر و تحولات یاد شده به فکر مدیریت شرایط پس از شکست کامل فتنه تکفیری ها افتاده اند و می توان منطق رفتار های اخیر آنان به ویژه تحرکات نظامی نظیر بمباران نوار غزه و ربایش شماری از شهروندان و مبارزان فلسطینی را دریافت و آن را مقدمه ای برای اقدامات بیشتر در آینده ی نزدیک دانست.
توافق فتح – حماس و همگرایی میان فلسطینی ها
در هفته های اخیر و در تحولی مثبت شاهد توافق میان فتح و حماس با میانجیگری مصر بودیم. این اتفاق پس از سال ها نور امیدی برای فلسطینی ها برافروخته تا با فاصله گرفتن از اختلاف ها توش و توان خود را برای احقاق حقوق از دست رفته ی خود در مسیری واحد به جریان اندازند. توافق یاد شده دست تشکیلات خودگردان فلسطین در رایزنی های مختلف پیش رو را باز تر ساخته و فرصت های بیشتری در اختیار فلسطینی ها قرار می دهد.
ناگفته پیداست که بازنده ی اصلی این توافق نیز اسراییل خواهد بود. ید واحد گروه های گوناگون فلسطینی بیش از هر چیز تهدید کننده توان سیاسی و نظامی تل آویو است. این تهدید کنندگی بیش از بعد نظامی در عرصه سیاسی و در تلاش های تشکیلات خودگردان در نهاد های بین المللی جهت استیفای حقوق ملت فلسطین تاثیرگذار خواهد بود.
تلاش اسراییل برای وادار ساختن حماس به واکنش نظامی نسبت به تحرکات اخیر ارتش صهیونیستی بخشی از سناریویی است که برای تضعیف و در نهایت از هم پاشاندن توافق فتح و حماس طراحی شده و باید امیدوار بود که وحدت گروه های فلسطینی به رغم چنین مانع تراشی و توطئه هایی همچنان به قوت خود باقی بماند.
نتیجه گیری
باید به این نکته راهبردی اذعان کرد که جغرافیا و هندسه جریان مقاومت در سال های اخیر با موفقیت گسترش پیدا کرده و این افزایش توانمندی که ناشی از درس گرفتن از نبردهای سخت با گروه های تکفیری و تروریستی بوده است، به درستی موجب نگرانی روزافزون رژیم اشغالگر قدس شده است.
هم حماس و هم حزب الله لبنان به عنوان بازوان اصلی محور مقاومت قوی تر از گذشته در میدان های سیاسی و نظامی حضور دارند و ناکام گذاشتن تروریست ها هم روحیه ای مضاعف به آنان بخشیده است. این تحولات چیزی نیست که از چشم کارشناسان نظامی اسراییلی پوشیده بماند و آنان با حساسیت در حال رصد اطلاعاتی هستند و مشاهده قدرت یابی گروه های مقاومت نگرانی آن ها را در مورد وقوع جنگ های احتمالی در آینده با وجود صدها و هزاران موشک قابل پرتاب به سوی سرزمین های اشغالی بیشتر می کند.
در نهایت باید استراتژی صهیونیست ها را باید کوشش در راستای دامن زدن به اختلاف میان گروه های فلسطینی، تلاش برای خلع سلاح مقاومت و در صورت لزوم تحریک فلسطینی ها و به ویژه حماس برای راه اندازی یک جنگ پیش دستانه به هدف ضربه به توان و روحیه محور مقاومت دانست. راهبردی که باید با شناخت دقیق از اجرای موفقیت آمیزش پیشگیری کرد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0