«صابرین دیاب»، نویسنده و فعال فلسطینی در مقالهای با عنوان «استعفای حریری و محاسبات اسرائیل» در روزنامه «البناء» لبنان استعفای حریری را نقشه مشترک عربستان و اسرائیل برای کاستن از شدت نگرانی خود از قدرت گرفتن جبهه مقاومت و به فرسایش کشیدن آن توصیف کرد.
در این یادداشت آمده است: صرف نظر از اینکه شرایط، دلایل و درستی استعفای حریری از نخست وزیری لبنان چه میتواند باشد و البته که کاملا روشن است که عربستان او را وادار به این تصمیم کرده است و همچنین فارغ از اینکه سرنوشت خود حریری چه خواهد شد و اینکه او آزاد است یا در ضمن آنچه که این روزها عربستان شاهد بازداشتها و تصفیه داخلی است، حریری نیز در عربستان در بازداشت به سر میبرد و هر احتمالی که برای استعفای حریری وجود داشته باشد، عربستان و اسرائیل همپیمان یکدیگرند.
نویسنده افزود: ما مطمئنیم که اسرائیل رویدادهای مربوط به استعفای حریری و پیامدهای آن را پیگیر است و میخواهد از این شرایط به نفع جنگ باز خود با حزب الله بهرهبرداری کند بخصوص که محتوای بیانیه استعفای نخست وزیر لبنان به مناقشه با حزب الله نیز ارتباط داشت.
رسانههای رژیم صهیونیستی به موضوع استعفای حریری با توجه زیاد پرداختند و اخبار مربوط به آن را لحظه به لحظه دنبال و مخابره میکنند اما مساله قابل توجه از حد گذشتن آشکار بی شرمی و گستاخی رژیم صهیونیستی است که به زبان «جالی تساهل»، یکی از تحلیلگران سیاسی خود در رادیو ارتش این رژیم پرسید: آیا لبنان به دنبال استعفای سعد الحریری، رهبر اهل تسنن لبنان رو به سوی جنگ داخلی میرود؟.
به عقیده نویسنده، سوال مذکور، پرسشهای خبرنگاران اسرائیلی به دنبال سقوط حسنی مبارک در جبهه جنوبی اسرائیل (مصر) را در ذهن تداعی میکند، فردی که به قول بنیامین بن الیعیزر گنج راهبردی اسرائیلی ها شمرده می شد.
به دنبال برکناری مبارک حوادث لیبی، بحرین و یمن شکل گرفت و در داخل رژیم صهیونیستی این سوال مطرح شد که چرا در حال حاضر در بحرین و لیبی انقلاب جریان دارد اما سوریه همچنان آرام است، آیا بشار اسد دیکتاتور نیست و به ملت سوریه ظلم نمیکند و این بود که در کمتر از یک هفته ناآرامیها در درعا در جنوب سوریه کلید خورد منطقهای که از لحاظ جغرافیایی به رژیم اشغالگر صهیونیستی و دستگاه امنیتی آن نزدیکتر است.
در اینجا باید اشاره کرد که اگرچه رژیم صهیونیستی و مزدورانش در سوریه قسمتی از رویای این رژیم را با خسته کردن ارتش قهرمان سوریه و نابودی زیربناهای این کشور در طول بیش از هفت سال گذشته برآورده کردند اما این قضیه برای سقوط کشور سوریه کافی نبود و رویای بزرگتر صهیونیستها در برابر مقاومت کشور، ملت و نظام سوریه شکست خورد.
همین دستاورد جزیی صهیونیستها در سوریه که فرسوده کردن این کشور بود در لبنان محقق نشده است درک و شعور حزب الله نسبت به توطئهها علیه لبنان و بخصوص به دنبال شکست مفتضحانه محور عبری-عربی فرصتها را یکی پس از دیگری از چنگ رژیم صهیونیستی، عربستان و دنبالهروهای آنها که جریان ۱۴ مارس نامیده میشود ربوده است، گروههای ۱۴ مارس که رژیم صهیونیستی خود را با آنها در نفرت و دشمنی با حزب الله همسو میداند و با تل آویو همکاریهای اطلاعاتی مستقیم یا غیرمستقیم دارند.
امروز دغدغه رژیم صهیونیستی این است که حزب الله را در جنگی داخلی که مشتاق بروز آن است به فرسایش بکشد بدون اینکه خودش مستقیما به جنگی ورود کند که زیان های سنگینی را از آن متحمل می شود.
رژیم اشغالگر صهیونیستی از سه ماه پیش میخواهد این گونه القا کند که برای جنگ در جبهه شمالی خود آماده میشود از همین رو اقدام به برگزاری رزمایشهای نظامی فشرده و گستردهای کرد علاوه بر اظهارات سیاسی که در این خصوص بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم بر زبان میراند اما هدف بزرگتر اسرائیل این است که حزب الله و ایران را به وحشت انداخته و آنهایی را که با تل آویو در دشمنی با حزب الله شریک هستند تشویق به تیز کردن چاقوهایشان کند.
شروع این پروژه در مرزهای جنوبی سوریه بود پیروزیهای ارتش سوریه و جبهه مقاومت در لبنان، سوریه و عراق، پایداری یمنیها و بازگشت حماس به آغوش جبهه مقاومت موجب شده که جبهه مقابل انگشت حسرت به دندان گزیده امیدهایش از دست رفته و نقشههایش عملی نشده باشد از همین رو درصدد جبران خسارت خود در مقابل ارتش سوریه و جبهه مقاومت برآمد.
در همین حال ارتش رژیم صهیونیستی به ناتوانی خود در به راه انداختن جنگ در جبهه شمالی خود واقف است چون پس از تجربه دردناک و تلخ جنگ سال ۲۰۰۶ که هنوز آثار منفی آن در روحیه غیرنظامیان و نظامیان برجای مانده پیامدهای هر رویارویی نظامی جدیدی را درک میکند .
امروز جبهه داخلی اسرائیل ظرفیت پذیرش جنگ را ندارد روحیه شهرک نشین صهیونیست برای فرهنگ مقاومت مبارزه و پایداری آماده نشده است امروز شهرکنشین صهیونیست حتی از شنیدن صدای آژیر خطر هم هراس دارد.
از طرف دیگر صهیونیستها نمیتوانند تصور کنند که در برابر پیروزی ارتش سوریه تسلیم و اعتراف به شکست کنند از همین رو تصمیم گرفتند که حریری را وادار به استعفا کنند یعنی حریری بر اساس تصمیم مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان برکنار شد تا شاید این امر منجر به راه افتادن جنگ نیابتی علیه جبهه مقاومت باشد جنگی که هر کدام از ارکان جبهه ضد مقاومت دیگری را به سمت آن سوق میدهد اما خودش جرات ورود به آن را ندارد.
اکنون از شیوه تعامل رسانههای رژیم صهیونیستی با موضوع استعفای حریری روشن میشود که اتکا به جنگ بعید و محال است بلکه آنها می خواهند با تحمیل پیامدهای ناشی از استعفای حریری حزب الله را در داخل لبنان به فرسایش بکشند یعنی هم اینک نسخته سال ۲۰۰۵ را برای لبنان پیچیده اند زمانی که ایادی خود در لبنان را به حمله علیه حزب الله تحریک کردند تا از پشت به آن خنجر زند تا هزینه حمله اسرائیل به حزب الله کم تر شود.
نویسنده تاکید کرد: ما نمیتوانیم همپیمانی عمیق و دیرینه بین صهیونیستهای عرب، صهیونیستهای اسرائیل، صهیونیستهای غرب استعمارگر و بخصوص آمریکا را نادیده بگیریم ما در برابر جبههای هستیم که در حال فشار دادن گلوی جهان عرب است و پذیرش شکست در برابر جبهه رو به رشد مقاومت برایش دشوار است .
بنابراین در پاسخ به این سوال که آیا ما در آستانه جنگ هستیم یا خیر باید گفت که اگر رژیم صهیونیستی همچنان دست از دخالت در لبنان برندارد احتمال وقوع جنگ وجود دارد اما جبهه روبروی حزب الله در داخل لبنان به تنهایی قادر به راه انداختن جنگ نخواهد بود.
کارشناسان جنگی ناتو هم اخیرا در گزارشی با عنوان «ارتش تروریسم حزب الله چگونگی ممانعت از وقوع جنگ سومی در لبنان» به نگرانی خود در این خصوص پرداختند تا ثابت شود که نگرانی از جنگ و جستجوی گزینههای جایگزین مطرح است اما تصمیم جنگ و جستجوی دلایل و عناصر کمک کننده به آن وجود ندارد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0