سرنوشتی مشترک از صدام تا آل سعود
به گزارش قائم آنلاین، حمله به یمن، حمایت مستقیم از گروههای تروریستی در سوریه و عراق، لفاظیهای تند علیه کشورهای همسایه، دخالت مستقیم در امور داخلی یک کشور مستقل و اجبار نخست وزیر آن به استعفا، همه جزء شاهکارهای سیاست خارجی ولیعهد جوان ملک سلمان در منطقه است. جای تعجب در اینجاست که آمریکایی که
به گزارش قائم آنلاین، حمله به یمن، حمایت مستقیم از گروههای تروریستی در سوریه و عراق، لفاظیهای تند علیه کشورهای همسایه، دخالت مستقیم در امور داخلی یک کشور مستقل و اجبار نخست وزیر آن به استعفا، همه جزء شاهکارهای سیاست خارجی ولیعهد جوان ملک سلمان در منطقه است. جای تعجب در اینجاست که آمریکایی که خود را ملزم به اظهار نظر در مورد تمام اتفاقات ریز و درشت منطقه میداند با کمترین واکنشی و حتی در بعضی مواقع با حمایت مستقیم از این رفتارها مهر تأیید بر آنها زده است. بنابراین سوال ایجاد میشود که چرا آمریکا چنین سیاست منفعلانهای را در قبال سیاست خارجی تجدید نظر طلب عربستان در پیش گرفتهاست؟ در حالیکه اگر ایران و یا هر کشور دیگری چنین رفتار ثباتزدایی را از خود نشان میداد با واکنشی تند در سطح بینالمللی مواجه میشد.
صدام حسین ؛ دیکتاتور ابزاری
شاید بتوان پاسخ این سوال را از دل تاریخ بیرون کشید. زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوسته بود و آمریکا هراسان از تهدید منافعش دست به دامان رژیم بعث شد تا با استفاده ابزاری از آن به منافعش در منطقه تحقق ببخشد، در این میان صدام حسین نمونه ای از رهبران خاورمیانه بود که در جهت استفاده ابزاری مورد توجه سران ایالات متحده قرار گرفت؛ اما در نهایت به سرنوشت سقوط آزاد دچار شد و به بهانه سلاح کشتار جمعی مورد حمله قرار گرفت و در فاضلاب دستگیر و به دار مجازات آویخته شد. نکته حیرت آور در آنجا بود که دادگاه جنایت جنگی برای صدام و افسران ارتش او تشکیل شد و در اوج فجاهت، متحد دیروز در جایگاه متهم باید به دوست سابق خود پاسخ میداد.
زمانی که انقلاب اسلامی در ایران رخ داد آمریکا هم صدا با سایر رهبران عرب آن را تهدید تلقی کرد و بر امنیتی شدن فضای منطقه دامن زد تا جاییکه جنگی علیه ایران از طریق صدام به راه اندخت و سعی کرد موج قدرتمند انقلاب اسلامی را در درون مرزهای ایران متوقف کند. جنگی که هشت سال زیر ظالمانه ترین تحریمها علیه ایران به وقوع پیوست، به طوریکه توان نامتقارنی بین دو دولت شکل گرفت، آمریکا و متحدانش از هیچ تلاشی برای حمایت از رژیم بعث صدام حسین دریغ نکردند و او را با انواع سلاحهای به روز مجهز کردند تا ایران را به یک کشور شکست خورده تبدیل کنند؛ اما با مقاومت مردم ایران این نقشه آمریکایی عملی نشد.
ولی به یکباره اختاپوسی که آمریکا علیه ایران پرورش داده بود به منافع خود او در منطقه دست اندازی کرد و در راه شکل دادن به رویاهای خود در سطح منطقه گام برداشت. بنابراین صدام سرخوش از حمایتهای غرب بلند پروازیهایی را برای خود در منطقه ترسیم کرد و کویت را مورد حمله نظامی قرار داد. ولی این بار بازی و زمین بازی به شکل دیگری برایش رقم خورد. حالا دیگر آمریکا توان تحمل صدام در منطقه را نداشت و به دنبال محدود کردن تمایلات ژئوپلتیکی او بود، بنابراین ابتدا با یک حمله غیر فراگیر او را از پیشروی بیشتر در منطقه بازداشت و سپس با یک سناریوسازی تحت عنوان سلاحهای کشتار جمعی به طور کلی او را از صحنه سیاسی خاورمیانه محو کرد.
محمد بن سلمان؛ دیکتاتور بعدی؟
جمله معروفی که میگوید؛ “تاریخ همیشه تکرار میشود”، گویی این بار نیز به مصداقش نزدیک میشود. محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی حالا یکی دیگر از ابزارهایی است که در منطقه به دنبال عملی کردن سیاستهای مداخله جویانه آمریکا در خاورمیانه است. چراغ سبز این کشور به عربستان برای به خاک و خون کشیدن مردم بیگناه یمن نمونه عالی همان حملهای است که علیه ایران انجام دادند، حمایت بیدریغ از گروههای تروریستی در سوریه و عراق و ساختن گروه تکفیری مانند داعش در منطقه برای ناآرامیهای گسترده و استفاده سیاسی از آنها صحه بر این مدعاست که عربستان کارت جدید بازی در تحولات خاورمیانه است. پس از عدم دستیابی به اهداف تعریف شده در سوریه و عراق زمین بازی به لبنان منتقل شد تا ناکامی های تحمیل شده بهبود پیدا کنند. سناریو جدید به بهانه واهی کاهش نفوذ ایران و حزب الله کلید خورده است.
حمایت تسلیحاتی در جنگ یمن و مداخله در سوریه و عراق، هم سویی با محمد بن سلمان برای کنار زدن رقبای داخلی خود و در مقابل خرید چندین میلیارد سلاح از آمریکا و ایجاد رابطه حسنه با رژیم منحوس صهیونیستی محورهای معامله آمریکا و آل سعود را تشکیل میدهد؛ اما هیولایی که در شرایط کنونی توسط آمریکا پرورش پیدا میکند در نهایت به چه سرانجامی خواهد رسید؟ در شرایط کنونی محمد بن سلمان در مسیری است که برای قدرتگیری و کنار زدن رقبای داخلی به حمایت آمریکا نیاز دارد و تا زمانیکه اوضاع برای او تثیبت نشده همچنان به آمریکا وابسته خواهد بود. افزون بر این ایالات متحده نیز به طور کامل استفاده ابزاری خود را از رهبر سردرگم سعودی خواهد داشت و به چشم یک طعمه اقتصادی مناسب به آن نگاه خواهد کرد.
اما نکته مشترک در میان سرنوشت رهبران ابزاری خاورمیانه در این است که در برههای از زمان مورد حمایت بیدریغ آمریکا قرار میگیرند و ناگهان پس از اینکه رهبر قدرت گرفته متوجه میشود که میتواند اهداف بلند پروازنه تری را در منطقه و حتی در تعارض با آمریکا در پیش بگیرد با یک سقوط آزاد به پایین ترین نقطه میرسد. زمانی صدام به ایران حمله کرد و مورد حمایت غرب و آمریکا واقع شد ولی وقتی بلند پروازیهایش از حد و چارچوب آمریکا خارج شد مانند حمله به کویت، محکوم به رفتن شد. ولیعهد جوان سعودی بازی پیچیدهای را با آمریکا برای قدرت یابی در پیش گرفته است، بده بستانی که ترامپ با محمد بن سلمان بر سر آن شرط بندی کردهاند. در طی تجربه تاریخی نتیجه خوبی جز سقوط و اضمحلال نداشته است. باید دید پایان داستان جنگ قدرت خاندان سعودی که مستقیما با عرصه بینالمللی و بازی قدرت در صحنه جهانی گره خورده است به کجا خواهد رسید و اینکه آیا سلمان نقش صدام جدید را ایفا خواهد کرد یا خیر؟
برچسب ها :آل سعود،سقوط ، صدام
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0