یلدا در زمان گذشته چادگان و روستاهای همجوار
در گذشته در این شب تمام افراد فامیل و همسایهها به خانه بزرگ فامیل یعنی پدر بزرگ و مادر بزرگها میرفتند و در خانه آنها دور هم پای کرسی که بر روی آن سینی بزرگی از میوههای زمستانه (انار، پرتقال، نارنگی و …) و هندوانه و همچنین خشکبارهای (کشمش، سنجد، توت و…) قرار داشت مینشستند و به بعد از معاشرت میان افراد یک نفر برای بقیه قصه تعریف میکرد و برای هر شخصی که مایل بود فال حافظ میگرفت.
البته مهمانی شب یلدا در آن زمان صرفا” دور هم بودن افراد نبود، بلکه کنار هم بودن را تجربه میکردند واز مشکلات یکدیگر باخبر میشدند ودر صدد حل آنها بر میآمدند و در گذشته دوستی و کنار هم بودنها بیشتر بود وهیچ گونه تجمل وچشم وهم چشمی وجود نداشت، آنها حتی با کمترین میوه وشیرینی صرفا” با کنار هم بودن یلدا را جشن میگرفتند.
یلدا در زمان حال
یلدا در زمان حاضر با این حال که اصل یلدا حفظ شده است، اما این رسم هم مانند سایر رسوم که مورد تحول قرار گرفته وبه قول مردم دیگر، آن شور ودورهم بودن را ندارد مهمانیهای شب یلدا به چشم و همچشمی تبدیل شده و آن شور و صفای گذشته نیست، باز هم اکنون مردم چادگان سعی میکنند در این شب جمع شوند وباز آن عشق وباهم بودن را در میان خود تقویت میکنند.
رسم شب چله بردن برای تازه عروسها:
شب چله درمیان خانوادههایی که تازه عروس دارند متفاوت است، آنها یک شب قبل از یلدا برای عروس خود به قول خودشان شب چله آماده میکنند که شامل هندوانه که آن را را باشیوه مختلف تزئین میکنند و بعد از آن تمام میوههای زمستانی و کدو، ماست، ترشی، آش (شله برنجی)، نارگیل، آجیل، لبو، شیرینی وهمچنین برای شخصی که سال اول نامزدی اوست یک تکه طلا تهیه میکنند و لباسهای زمستانه که به انتخاب خود عروس خانمها است.
در شب چله آقا داماد به همراه خانواده اش به خانه عروس خانم میروند و در کنار هم شب پر از خاطرهای را پشت سر میگذارند.
چرا هندوانه باید باشد
هندوانه میوهای است که هیچ گاه ازقلم نمیافتد، زیرا شمار زیادی بر این باورند که مقداری هندوانه بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که مقابل است سرما برشما غلبه نخواهد کرد و سرما نمیخورند.
پای داستانهای پدربزرگ ومادربزرگها
مادر بزرگ میگوید: خاله پیره زنی بوده درزمان گذشته که یک چوب نیم سوخته داشته وبا آن کل چله بزرگه را باشعله هایش پشت سر میگذاشته، زمانی که پیرزن چوب خود را به داخل آب میانداخت مردم میفهمیدند که چله بزرگه تمام شده وچله کوچیکه ازراه رسیده است.
یامیگه:چله بزرگه وقتی نزدیک چله کوچیکه میشه، اونوقت چله کوچیکه بهش سرکوفت میزنه که طولانی بودی، ولی سردنبودی ومیگه برو دیگه با اون قد درازت حالا سرما را بهت میگم چیه؟!
چله بزرگه هم برای این که کم نیاره روزهای آخر خود را به ویژه، چهار روز آخر را سرمای شدیدی ایجاد میکند وبر همین اساس زمانی که هوا گرمتر میشود مردم میگفتند: باشه بابا سردی، برو دیگه وآغاز چله کوچیکه میشود حتی یک شعر هم به سبب سرما شدید میخواندند.
چار چار چلهها شد زق زق بچهها شد میو میو گربهها شد
و ننه سرما میآمد و تمام زمستان را در کنار مردم میماند تا بابا نوروز از راه برسد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0