یعنی اخلاق حرفه و در مرحله قبل از آن، مرحله طول عمر مفید خدمات یا کالایی که به مشتری داده خواهد شد و استفادهای که آن مشتری از کالا خواهد برد و آسایش و آرامشی که مشتری حین استفاده از آن کالا به دست خواهد آورد و یک مرحله قبل تر، مرحلهای است که مشتری از آن کالا استفاده میکند که چقدر استفاده از آن کالا میتواند ساده یا پیچیده باشد؟
یعنی در هنگام طراحی، همه این مسائل دیده میشوند. در آن لحظهای که روی کاغذ فکر میشود و به قولی اتود زده میشود، همه این نکتهها در نظر گرفته میشوند. اگر بخواهیم همین طور این مراحل را از انتها به ابتدا بیاییم، مثلا میتوانیم مرحله فروش، توزیع، تبلیغات، خدمات پس از فروش، ارسال، کنترل کیفیت، بسته بندی، تولید، تامین مواد اولیه، قیمت گذاری، برنامه ریزی، طراحی و مرحله ایده پردازی را در این فرآیند بگنجانیم.
ما هم به عنوان یک انسان و یک فرد میتوانیم فعالیتهای خودمان را روی کاغذ مانند خط تولید کارخانهای بزرگ برنامه ریزی کنیم؛ مثلا همین امروز از خودمان بپرسیم ۱۰ سال آینده یا ۲۰ سال آینده کجا میخواهیم باشیم؟ چه چیزی میخواهیم داشته باشیم؟ وضع مالی ما چگونه میخواهد باشد؟ میخواهیم سلامتی مان در چه وضعی باشد؟
این تمرین عملی را با هم انجام بدهیم و بنویسیم که در ۲۰ سال آینده وضعیت سلامتی، مادی، اجتماعی، خانوادگی میخواهیم به چه ترتیبی باشد. اینها را روی کاغذ ترسیم کنیم که برای بودن در آن وضعیت مطلوب در طی این ۲۰ سال، چه کار باید بکنیم و همین طور پله پله به امروز برسیم و از امروز در آن مسیر تعیین شده و ترسیم شده حرکت کنیم.
چه بسیار افرادی را دیدهایم که هیچ تصور یا طرحی برای ۲۰ سال آینده وضعیت خانوادگی، سلامتی، اجتماعی و اقتصادی خودشان ترسیم نکردهاند. اتفاق این آدمها در یکی از این شرایط، در حال حاضر خیلی هم موفق هستند؛ مثلا کسی که خانواده خیلی موفق، شاد و منسجمی دارد، بیشتر اوقاتش را در جمع خانواده با خوشی، خوشگذرانی، لذت، شادی و دورهمی میگذراند و خیلی هم خوب است که یک نفر، خانواده منسجم و شادی داشته باشد، ولی اگر اتفاقی بیفتد و یک بیماری، تصادف یا هر مسئلهای پیش بیاید، مدیریت مالی آن وضع چطور میخواهد انجام شود؟ آن موقع است که به دلیل فشارهای مالی، این کانون منسجم از هم میپاشد و نه شادی میماند، نه مشکل حل میشود و همه چیز را از هم میپاشد.
کسی که امروز فقط به فکر مسائل مادی و در دارایی و ثروت غوطه ور شده است و به فکر خانواده یا سلامت جسمی خودش نیست، اگر بر روی کاغذ، نقشه راه را ترسیم کند و از ۲۰ سال آینده به امروز بیاید، یعنی حرکت معکوس انجام بدهد، متوجه میشود که امروز دارد اشتباه میکند! امروز به دلیل افراط در کار و توجه نکردن به خوردن، خوابیدن، استراحت کردن و ورزش کردن، به زودی دچار یک بحران میشود و این بحران که بحران جسمی خواهدبود، او را مجبور خواهدکرد تا دست از کار بکشد و به سلامتی خود بپردازد و پرداختن به سلامتی، وضعیت اقتصادی او را دچار بحران میکند و، چون دور اندیشی نکرده بوده است، امروز باید آنچه اندوخته بود را صرف سلامتی خودش بکند.
چه بسیار دیدهایم آدمهایی را که با یک بحران در یک مسئله شخصی خودشان، نتوانسته اند کسب و کار خودشان را ادامه بدهند و در این چالش، یک بازنده شده اند. حرکت از انتهای به ابتدا یا برنامه ریزی معکوس، به من و شما کمک میکند تا بتوانیم مسیر دستیابی به موفقیت، سلامت، شادمانی و قدرت را تثبیت و تضمین کنیم، چرا که قصد نداریم بالا برویم و روزی از آن بالا به پایین سقوط کنیم.
حرکت خلاقانه و برنامه ریزی معکوس کمک میکند که ما به تدریج بالا برویم، ولی در همان بالا تا همان جا که بالا رفته ایم، بمانیم! نمیدانم شما با خواندن این نوشتار توجهتان به کدام قسمت از زندگی تان متمرکز شد، فقط این را بدانید که بش از ۹۵ درصد آدمها در برنامه ریزیهای فردی خودشان اشتباه دارند و این آمار تقریبا همان آمار آدمهای دور و بر ماست.
آدمهای اطراف خودمان مانند اقوام، فامیل، دوستان و همکاران را ببینیم، کسانی که با افراطی در یک زمینه، عاقبت خوبی نصیبشان نشده است. یادمان باشد به هیچ عنوان این سرنوشت نبوده و خدا هم نخواسته است که این طور بشود، فقط آنها بلد نبوده اند که امروزشان را ببینند و فردایشان را پیش بینی کنند. بهتر است به جای قضاوت و انتقاد درباره دیگران، به فکر خودمان باشیم.
از همین امروز طوری حرکت کنیم که در مسیر حرکتمان گیر نکنیم، کم نیاوریم. خسته، پشیمان و سرخورده نشویم و از همه مهمتر وقتی در اوج قرار گرفتیم، آنقدر پایههای آن اوج، سست نباشد که با کوچکترین بحرانی سقوط کنیم. برای ثبات و ماندن در اوج، برنامه ریزی معکوس را از همین الان در راس اهدافمان قرار بدهیم و با مشورت گرفتن و برنامه ریزی دقیق، این تمرین را به طور عملی انجام بدهیم.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0