شعبانی: مرکز مستند حقیقت با هیچ مستندساز و تشکیلاتی رقابت ندارد
به گزارش قائم آنلاین،مصطفی وثوقکیا: بیش از ۶ سال از حضور مستشاری ایران در سوریه برای کمک به دولت قانونی این کشور و مقابله با گروهکهای تکفیری تروریستی میگذرد. در ۶ سال حضور ایران در سوریه و عراق، نزدیک ۲۰۰۰ شهید دادهایم، اما هنوز درباره نفس این حضور در داخل کشورمان نداهایی شنیده میشود و شبهاتی
به گزارش قائم آنلاین،مصطفی وثوقکیا: بیش از ۶ سال از حضور مستشاری ایران در سوریه برای کمک به دولت قانونی این کشور و مقابله با گروهکهای تکفیری تروریستی میگذرد. در ۶ سال حضور ایران در سوریه و عراق، نزدیک ۲۰۰۰ شهید دادهایم، اما هنوز درباره نفس این حضور در داخل کشورمان نداهایی شنیده میشود و شبهاتی وجود دارد که با این حال سیستم فرهنگی کشور هنوز آن واکنش به موقع و بههنگام را در این باره از خود نشان نداده است.
در حوزههایی مثل شعر، حضور شاعران خوب و قوی است. شعرا در صف مقدم واکنش به مسائل سوریه و موضوع مدافعان حرم هستند. در عرصه داستان و موسیقی آثار تولید شده امیدوارکننده است. در عرصه فیلم و تصویر مستندسازان پیشگام این حرکت بودهاند و تاکنون تعداد زیادی از مستندسازان کشورمان در سوریه و عراق، آثار مناسبی تولید کردهاند. عکاسان نیز از این سهم بینصیب نماندهاند و با تصاویرشان حضور خود را اعلام کردهاند.
در این میان فیلمسازان سهم کمتری داشتهاند. تاکنون چهار فیلم سینمایی مستقل درباره سوریه ساخته شده که آخرین آنها «به وقت شام» بود که در جشنواره اخیر به نمایش درآمد. در عرصه سریال نیز کاملا دستمان خالی است.
حال باید پرسید که در سوریه بعد از داعش ما باید چه کنیم؟ روزی حضور نظامی تمام خواهد شد و ما باید دستاورد ۶ سال حضور را برداشت کنیم. هنوز یادمان نرفته در بوسنی چه کردیم و پشتیبانی فرهنگی بعد از جنگ را چنان به امان خدا رها کردیم و آمدیم که عربستان شد صحنهگردان فعالیتهای دینی و فرهنگی.
گفتوگوی فارس با شهاب اسفندیاری را اینجا بخوانید
گفتوگوی فارس با حسین دهباشی را اینجا بخوانید
گفتوگوی فارس با محسن یزدی را اینجا بخوانید
گفتوگوی فارس با سهیل کریمی را اینجا بخوانید
گفتوگوی فارس با سلیم غفوری را اینجا بخوانید
گفتوگوی فارس با حسن شمشادی را اینجا بخوانید
در مصاحبههای قبلی که با مستندسازان داشتیم یکی از گلایههای مشترک انحصاری کردن فضای فعالیت در سوریه بود. پیکان این گلایهها نیز به سوی مرکز مستند حقیقت بود که مرتضی شعبانی آن را مدیریت میکند. شعبانی از سال ۹۰ همزمان با شروع بحران در سوریه شروع به کار کرد و مستندهای بسیاری را به زبانهای عربی و فارسی ساخت. با حمله داعش به عراق هم شاهد بودیم که مرتضی شعبانی به همراه تعداد زیادی از مستندسازان به این کشور و آثاری از میدان نبرد ساخت که از رسانه ملی پخش شد.
با این برای اینکه یکطرفه قضاوت نکرده باشیم به سراغ این مستندساز قدیمی رفتیم و در یک مصاحبه صریح تمام نقدها به وی و مرکز تحت مدیریتش را گفتیم و البته پاسخ هم گرفتیم. مرتضی شعبانی البته معتقد بود اتهام انحصار به مرکز مستند حقیقت درست نیست و افراد زیادی هستند که خارج از سیستم مدیریتی وی در سوریه کار مستندسازی مشغول هستند.
گفتوگوی ما با مرتضی شعبانی مفصلتر از متن ذیل است اما بنا به مصالحی بخشهایی از آن حذف شد.
*در سال ۹۰ کسی جرات نمیکرد معارضین را تروریست بنامد
چند سال حضور مستشاری ما در عراق و سوریه حضور چه آوردهای در عرصۀ فرهنگی برای ما داشت؟ بعد از ۶ سال چرا همچنان روایتِ دستِ اول از سوریه نداریم که به داخل کشور ارائه بدهیم؟ همچنان بخشهایی از جامعۀ نسبت به این حضور بدبین هستند و تشکیک میکنند؛ نمونهاش شعارهایی بود که در اغتشاشات دی ماه داده شد مثل سوریه را رها کن فکری به حال ما کن. چرا ما در این زمینه نتوانستیم به یک خروجیِ قابل قبول برسیم؟
به نظرم این دو مبحث جداست، نمیشود گفت هیچ کاری انجام نشده یا کمکاری شده، به نظرم کار انجام شده منتها به اندازهای که باید دیده و پخش هم نشده است.. وقتی ما در مرکز مستند حقیقت از سال ۹۰ کارمان را شروع کردیم و به دوستان نزدیکمان میگفتیم برویم سوریه راجع به این موضوعات کار کنیم، خیلی از آنها تردید جدی داشتند، الان نزدیک ۷سال درگیر این موضوع هستیم و خیلی راحت میگوییم جبههالنصره، احرارالشام و داعش تروریست هستند ولی سال ۹۰ کسی جرات نمیکرد این حرفها را بگوید، آن موقع تحت عنوان «بیداری اسلامی» یا به قول عربها «بهار عربی» عنوان میکردند همانطور که در مصر و تونس و جاهای مختلف اتفاق افتاده و مسئله سوریه را به موضوع بهار عربی نسبت میدادند که اصلاً درست نبود و خیلی از مستندسازانِ انقلابی حاضر نمیشدند بیایند کار بکنند.
به خاطر بحث تردیدی که داشتند؟
بله تردیدِ جدی داشتند.
*قصۀ سوریه را هیچ وقت رها نکردیم
تردید دربارۀ اصلِ حضور ما بود یا اینکه معتقد بودن سوریه به ما چه ربطی دارد؟
میگفتند یکی از انقلابهای عربی دارد آنجا اتفاق میافتد ما چرا باید کمک اسد برویم؟ اگر هم میخواهیم برویم باید در جبهه مخالف باشیم و ببینیم چه اتفاقی میافتد؟ آدمهایی داشتیم که اینگونه فکر میکردند، الان که خیلی چیزها شفاف شده مسائل را مرتبط میکنیم با اینکه چرا نبودیم و کمکاری کردیم؟ شهریور سال ۹۰ برای اولین بار رفتیم سوریه که تا ببینیم موضوع چیست؟ بعد از آن مستندی تولید شد که نسخۀ عربی آن «دروازه شهر» و نسخۀ فارسی آن «نگاهی به سوریه» نام داشت و اتفاقات سوریه را از زبان کارشناسان سوری، لبنانی و منطقهای بررسی کردیم؛ این اولین قدم ما در سوریه بود. بعد از آنجا بعد هم با فیلمهای «آقای ژنرال» درباره منطقه جنوبی دمشق توسط ارتش سوریه، منطقه حجرالاسود و اردوگاه یرموک ادامه پیدا کرد. ما قصۀ سوریه را هیچ وقت رها نکردیم برنامههای مختلفی عمدتا به زبان عربی ساختیم که همان زمان از شبکههای عربزبان سوریه و منطقه و العالم پخش شد ولی قبول دارم که در داخل کشور کم پخش شد.
اینکه میگویید پخش نکرده برای همان اوایل بود؟
نمیگویم پخش نشده، در زمانهای نامناسب پخش شده است، در یک دورهای که گروه حماسه و دفاع در تلویزیون بود آثار ما خوب پخش شد، در آن دوره ما مستندهایی راجع به مصر، لیبی، یمن و مستندی ۱۳قسمتی تحت عنوان «انقلاب بدون مرز» ساختیم که به همت آقای والینژاد و مهدی فرجی مدیر شبکه ۱ خوب پخش شد و مردم هم دیدند و من بازتابهایش را در آن مقطع دیدم. پیامکهای خیلی امیدوارکنندهای میآمد که بعضی از این پیامها را که میخواندیم احساس میکردیم این مسیر را باید با تمام قدرت ادامه بدهیم ولی بعد از آن قطع شد.
*از ابتدای بحران سوریه منعی برای حضور مستندسازان وجود نداشت
شما سال ۹۰ که رفتید وارد سوریه اتفاقات خیلی برای جامعه ملموس نبود،حضور ایران هم آشکار نبود تا سال ۹۲ و شهادت شهید باغبانی، شما در آن سکوت چگونه کار کردید در حالی که خیلیها نمیتوانستند بروند!
به نظرم همه میتوانستند بروند و هیچ منعی وجود نداشت، دسترسیِ و امکانِ ویژهای هم برای ما وجود نداشت، ما از طریق لبنان به سوریه میرفتیم و اصلاً هماهنگی ویژهای نمیخواست. عمدۀ کارهایی که ما از سال ۹۰تا سال ۹۳ در بسترِ اجتماعی سوریه اتفاق افتاده بود نه در میدان نبرد، به ما هم اجازۀ ورود به میدان نبرد را نمیدادند اگر هم اجازه دادند برای فیلمهای «آقای ژنرال»، «شیر غوطه» و«امغیاث» بود که با هماهنگی اداره سیاسی ارتش سوریه انجام شد. این کارها اصلاً ایرانی نیست چون رویکردمان هم داخلی نبوده، به عربی ساختیم و بعد به فارسی ترجمه شد.
چرا رویکردِ شما داخلی نبود؟
چون وظیفۀ ماست که به شبکههای عضو اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی سرویس دهیم. فیلمها عمدتاً آنجا پخش شده است البته در داخل هم پخش کردیم.
مگر ایران پایهگذار اتحادیه نیست؟
بله هست. من میگویم به اینها هم دادیم، ما به زبان عربی مستند تولید کردیم و بعد آن را به فارسی دوبله و پخش کردیم.
بازخورد آن چگونه بوده؟
خیلی خوب بوده.
جامعۀ آماری داشتید؟
در ایران بله.
در میان اعضای اتحادیه چطور؟
آنجا مانند ایران نیست که ما جامعۀ آماری داشته باشیم. برای فیلمهای داخلی بر اساس پیامک و … میتوانستیم به یک آماری برسیم آن طرف بازتابِ مستقیم نداشتیم که بفهمیم چه میزان مخاطب داشته یا نداشته اما اثراتش را میتوانستیم بفهمیم.
* اصلاً ما کی هستیم که بخواهیم انحصار ایجاد کنیم؟
در پروندهای که دنبال میکنم عمدۀ حرفها این بود که مرکز مستند حقیقت در سوریه انحصار ایجاد کرده است، چرا انحصار ایجاد کردید؟
این حرف دیگران است. اصلاً ما کی هستیم که بخواهیم انحصار ایجاد کنیم؟
*اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی در مقابل اعضایش تعهد دارد
تشکیلاتِ شما وابسته به اتحادیه رادیو و تلویزیون اسلامی است که امور رسانهای مربوط به سوریه را مدیریت میکند؟
اتحادیه رادیو و تلویزیون اسلامی چه وظیفهای در مقابل فیلمسازان دیگر دارد؟ ما میگوییم وظیفه ندارد. ما در مقابل شبکههایی عضو اتحادیه تعهد داریم که به آنها سرویس بدهیم، مثل سرویسهایی که به مستندساز و گزارشگر و البته مسائل فنی و برخی دسترسیهای دیگر.
مثل دسترسی به منطقه نبرد؟
دسترسی به منطقه هم میتواند جزء آن باشد و میتوانیم این خدمات را بدهیم ولی فیلمسازی که در ایران است و میخواهد مستقل در سوریه کار کند، اتحادیه چرا باید موظف باشد حتماً به او سرویس بدهد؟ چه سرویسی اصلاً میتواند به او بدهد؟ اگر رفت فیلمی ساخت و پخش شد که خلاف سیاستهای ملی کشور یا اتحادیه باشد، چه کسی جوابگو است؟
این سیاستهای اتحادیه را چه کسی تعیین میکند؟
اتحادیه بالاخره یک چارچوبی دارد و شبکههای عضو سیاستهایشا رعایت میکنند، این مسئله کاملاً داخلی است یعنی منِ شعبانی به عنوان مرکز مستند حقیقت وابسته به اتحادیه رادیو و تلویزیون موظفم به گزارشگر یا مستندساز عضو اتحادیه سرویس بدهم ولی به مستندسازی که میخواهد به هر دلیلی آزاد کار کند من نمیتوانم سرویس بدهم. حتی اگر بتوانم سرویس بدهم مگر چقدر امکانات دارم که آن را در اختیار دیگران قرار بدهم؟
حالا خیلیها امکانات شما را هم نمیخواهند ولی میگویند برای کار مستندسازان خارج از تشکیلات خودتان مانع ایجاد میکنید؟
نه این درست نیست. ما مستندسازانِ مختلفی داشتیم که از طریق لبنان به سوریه رفتند و فیلمشان را ساختند و برگشتند حتی یکبار دوست مستندسازی را در سوریه گرفتند که زنگ زدند به من گفتند او را میشناسی؟ گفتم بله از بچه حزباللهیهای فیلمساز است با او کاری نداشته باشید. آن شخص خودش برایم گفت که بعد از اینکه ما را آزاد کردند گفتند اگر میخواهید بیایید ما{ارتش سوریه} مجوز میدهیم بروید فیلم هم بگیرید که گفتیم دیگر کار ما تمام شده است.
از طریق اتحادیه رفتند؟
همه اینها نه. البته اگر هماهنگ کنند میتوانند از طریق ما بروند.
*مرکز مستند حقیقت با هیچ مستندساز و تشکیلاتی رقابت ندارد
میگویند مرکز مستند حقیقت با کسانی که به صورت شخصی میروند رقابت دارد؟
اصلاً اینگونه نیست. ما هیچ رقابتی با هیچ شخص و مستندسازی نداریم. فلان مستندساز چند بار سوریه رفته است؟ ماحصل سفرش چه شده؟
در اسفند مستندسازان رفتند پیش رهبری و و یکی از مستندسازان به رهبری اعتراض کرده که نمیگذارند ما در سوریه راحت کار کنیم این تعبیر میشود به آن انحصاری که مرکز حقیقت ایجاد کرده است. این گلایه به کجا برمیگردد؟
این نظر دیگری است و این چیزی که شما میگویید نیست، این که شما میگویید با توجه اتفاقاتی سوریه اجازه بدهید تاریخ شفاهی آن گرفته شود برمیگردد به نیروی عملکننده در سوریه که اجازه بدهد یا ندهد، ممکن است در بخشهایی ملاحظه داشته باشند که این به ما برنمیگردد، نظرش این بوده که اجازه بدهند ما برویم تاریخ شفاهی خودمان را در سوریه ضبط و ثبت کنیم و منتشرش هم نکنیم.
این نظرِ درستی است.
نظرِ درستی است ولی کسی که مانع این مساله است که ما نمیتوانیم باشیم و یا ما نمیتوانیم مجوز بدهیم که این کار بشود یا نشود.
ولی میتوانید تسهیل کنید؟
اصلاً اینطوری نیست. مثلاً یک فرمانده در سوریه هست که شما میخواهید سراغ او بروید؟ اولاً خودش به دلایل متعدد که برخی حفاظتی و برخی هم جزو اسرار باشد مصاحبه نمیکند. یک بخشی هم این است که خودش نمیخواهد بگوید. اینکه به ما برنمیگردد و کاملاً شخصی است.
به نظر شما درست است؟
این یک بحث دیگری است، از لحاظ رسانهای من میگویم درست نیست. جایی باید اینها را ثبت و ضبط کند ولی آدمها شخصاً خودشان نمیآیند، ضمن این که یکسال و نیم است در به روی همۀ مستندسازان در سوریه باز شده است، دوستان اوج و افق و مستندسازان آزاد در سوریه کار میکنند. مگر غیر از این است؟ خیلیها رفتند فیلم ساختند که به ما ربطی نداشت. قبل از آن ما نمیتوانستیم به کسی مجوز بدهیم. ما فقط برای فیلمسازِ خودمان میتوانیم این کار را بکنیم
*امکانات ما در سوریه و عراق محدود است
شما در مرکز مستند حقیقت عضوگیری کردید یا با مستندسازان قراردادی کار میکنید؟
همه قراردادی است، البته مستندسازی که حقوقبگیر باشد هم داریم ولی ۸۰ درصد مستندسازان ما مستندسازانِ بیرونی هستند، هم با ما کار میکنند هم با افق و خانه مستند و جاهای دیگر. محدودیتی برای کار با مستندسازان نداریم. باید توجه کرد امکاناتی که ما در ایران، سوریه و عراق و جاهای دگیر داریم محدود است. ما نمیتوانیم مستندسازِ خودمان را معطل تجیهزات نگه داریم و به دیگران سرویس بدهیم.
*بسیاری از فیلمها امروز نباید پخش شود
شما روزانه در سوریه و عراق تصویر و فیلم میگیرید، برخی میگویند خروجی اینها کجاست یا اگر خروجی هست چرا با تاخیر وارد چرخه میشود که اثرش را از دست بدهد؟
بله روزانه از سوریه و عراق فیلم میگیریم ولی بسیاری از این فیلمها نباید الان پخش شود.
من ملاحظات امنیتی و حفاظتی را قبول دارم ولی الان که داعش تمام شده ما هنوز در اقناع بخشی از جامعه مشکل داریم، این فیلمهایی که شما میگویید الان نباید پخش شود، قدرت اقناعی برای آن بخش از جامعۀ ما ندارد؟ آیا میتواند تاثیر بگذارد یا نمیتواند؟
اینکه قدرت اقناعی دارد یا ندارد بحث دیگری است، ممکن است شما یک فیلمِ تحلیلی بسازید و مردم را قانع کنید یا نکنید؛ اولاً جامعه دو بخش کاملاً تفکیکشده است یکسری شما هر کاری بکنید حرفِ خودشان را میزنند، بخشی هستند که میخواهند بدانند ما آنجا چه میکنیم و به نظرم مستندهای ما اینها کاملاً آنها را قانع میکند
فیلمهایی که میگویید الان نمیتواند منتشر شود چه زمانی قابلیت انتشار دارد؟
بعضی از آنها از نظر من قابل پخش است ولی خب بنا به مسائل دیگر میگوید پخش نشود.
*جامعه آرام آرام در حال اقناع است
شما نمیتوانید مسئولان را قانع کنید؟
از من انتظار نداشته باشید خلاف نظر آنها عمل کنم. به نظرم جامعه آرام آرام در حال اقناع است. البته ممکن یکسری چیزها را ما ندانیم، شاید اگر مستندهای ما پخش شود مشکلاتی را در سطح بینالملل برای ما به وجود بیاورد.
قبول دارید در این مسائل ما بیش از حد با احتیاط عمل میکنیم؟
خط قرمزهای ما زیاد است دیگر.
*از اینکه وقایع سوریه را درست و به موقع منعکس نکردیم ضرر کردیم
وقتی ما به دعوت قانونی دولت سوریه در آنجا حضور داریم دیگر این مدل مخفیکاری چه لزومی دارد؟ روسیه چند سال بعد از ما وارد روسیه شد ولی با تبلیغات و سازوکارِ رسانهایِ زیاد آمد و هر جا رفت ابتدا صدای تبلیغاتش رفت. اینها ممکن است کار نکرده را به نام خودشان بکنند، الان خیلی از اقدامات را به نام خودشان کردند، پوتین بعد از داعش وقتی وارد آن پایگاه نظامی شد دستور داد سریال بسازند، چرا ما اینقدر محتاط عمل میکنیم؟ آیا این کارها به ضررمان نیست؟
ما قطعاً {به لحاظ رسانهای} ضرر کردیم از اینکه نتوانستیم درست عمل کنیم، البته روسها هم قبل از ما در سوریه بودند و سالها آنجا پایگاه داشتند و دارند حالا حضورشان در این سالها پررنگتر شده است.
روسها که از ابتدا در معرکه سوریه نبودند؟
حالا نمیدانم تا چه اندازه دخالت داشتند ولی بالاخره ارتش سوریه از نظر نظامی خیلی به آنها وابسته است اینطوری نیست که نباشد اما ما قطعاً از اینکه وقایع سوریه را درست و به موقع منعکس نکردیم ضرر کردیم.
الان بعد از ۶ سال حضور و اعلام پایان داعش و ما به عنوان یکی از فاتحین نبرد داعش آنطور که خودمان مدعی هستیم، چه باید بکنیم؟ شما به عنوان تشکیلاتِ مهم در این عرصه چه میکنید و چه برنامهای برای آینده دارید؟
ما به دلایلی در یکی دو سال گذشته مشکلاتی در سوریه داشتیم و نتوانستیم کارهای اساسی انجام بدهیم، البته ما کارهای بزرگی در سوریه کردیم که نمیشود آنها را پخش کرد و هنوز مانع وجود دارد.
این قابل قبول است؟
خیلی چیزهای دیگری هم است، من میگویم یک جاهایی با زندگیِ آدمها بازی میکند.
این مسائل با پوشاندن چهره و تغییرصدا در مستند قابل حل است.
در خیلی از فیلمهای پخش شده نه تغییر صدا انجام شده و نه چهره پوشانده شده است.
*ساخت حداقل ۲۰مستند در حوزه بینالملل در سال ۹۷
شما برنامهتان برای آینده مستندسازی در سوریه چیست؟
ما برای سال جاری میخواهیم حداقل ۲۰ مستند تاثیرگذار در حوزۀ بینالملل بسازیم و باز هم رویکرد ما داخلی نیست، در داخل مستندسازانِ مختلفی هستند که پوشش میدهند، بیشتر دوست داریم کارِ اقناعی را با کشورهای منطقه و اروپایی جلو ببریم.
فکر نمی کنید در شرایطی که مردم کشور ما هنوز شبهه دارند این رویکرد خیلی قابل قبول نباشد؟
وقتی شما با نگاهِ بینالملل مستند بسازید ایران هم در حوزۀ بینالملل قرار میگیرد. وقتی شما حول محورِ مرزهای ایران دایرۀ میکشید این کار در عراق و وسوریه دیگر دیده نمیشود، اینکه میگوییم یک مقدار با دید و نگاه باز تولید کنیم قطعاً اینها به درد داخل هم میخورد.
الان شما میگویید ما در حوزۀ بینالملل کار میکنیم و دیگر مستندسازان برای ایران تولید کنند. بر اساس آن شبهه که ایجاد انحصار توسط شما با صراحت اعلام میکنید مانعی برای دیگر مستندسازان در سوریه نیست؟
قبل از آن هم خدا میداند مانعی نبود. مثلاً به ما مراجعه میکنند و میگویند ما را سوریه بفرستید من اصلاً بعضی از فیلمسازانی را که میخواهند در سوریه مستند بسازند را قبول ندارم، بالاخره سرمایهام را که نمیخواهم هدر بدهم، من با فیلمسازی که او را قبول دارم کار میکنم. امکانات ما در منطقه محدود است و نمیتوانیم به ۱۰ فیلمساز سرویسدهی کنیم.
*مردم ما داعش را لمس نکردند
وقتی پایان داعش توسط سردار قاسم سلیمانی اعلام شد ما هیجانی در جامعه ندیدیم در حالی که بیشترین هزینه را دادیم، تحلیل شما چیست؟
دلیل مهم و بزرگش این است که مردم ما داعش را لمس نکردند، مردم غیر از ماجرای مجلس ما از نزدیک خطرِ داعش را لمس نکردند، احساس کردند همیشه امنیت کامل وجود دارد بنابراین بود و نبودش در یک کشور دیگر خیلی مهم نیست، یک اتفاقی در یک کشور دیگری افتاده است و به خودشان مربوط است مثلاً یک اتفاقی در عراق افتاده به خودشان مربوط است، عموم مردم چون لمسش نکردند بود و نبودش خیلی برایشان مهم نیست.
من این مسئله به نداشتنِ پیوست فرهنگیرسانهای تعبیر میکنم. ما چون پیوست فرهنگیرسانهای برای حضورمان در سوریه نداشتیم و اگر داشتیم مردم درک میکردند که ما در سوریه چه هزینهای کردیم، چه اتفاقاتی برای ما افتاده است و الان برای چه باید شاد باشیم؟
حتماً همینطور است و اگر بخواهیم دلایلش را بگوییم میرسد به یک جاهایی که نمیشود گفت و گفتن آن به خیلیها برمیخورد.
البته باید گفت که راجع به عراق هم درست عمل نشده ولی خب مستندها و روایتهای ما از عراق بیشتر بوده است.
اصلاً رفتن به عراق برای کدام ایرانی سخت است؟ چرا این اتفاق در عراق نیفتاده است؟
خیلی از گروههای مستندساز ما آنجا رفتند؟
شکی ندارم، فیلمهایی که از سوریه پخش شده است بیشتر از عراق است، چرا راجع به عراق این را نمیگوییم؟ در عراق همه آزاد هستند، صدا و سیما دفتر دارد، مستندسازان هم به راحتی میتوانند بروند و بیایند.
*قطعا در سوریه موفقتر از عراق عمل کردیم
وقتی جایی بسته شود همه حساستر میشوند؟
بحث بستن نیست مگر همین الان باز نیست؟ شما سرِ درد و دلهای ما را باز کردید، خدا میداند نمیخواهم خودمان را تبرئه کنم ما یک ضعفِ کلی هم داریم، چرا نمیگویید ما چه تعداد مستندسازِ خوب داریم؟ شما آنها بشمارید، فردی سراغ من آمده میگوید میخواهم راجع به شهید هادی باغبانی مستند بسازم میگویم قبل از این چند کار انجام دادی؟ میگوید این اولین کارم است، شما توقع دارید من بگویم دستت درد نکند بیا راجع به شهید باغبانی مستند بساز؟ ما واقعاً چه تعداد مستندسازِ خوب داریم؟ در این زمینهها واقعاً خلاء داریم و کسی این بخش را نمیگوید، مستندساز سراغ دارم از سال اول میگوید من میخواهم سوریه بروم ، میگویم تو اصلاً کار نساختی که میخواهی بروی سوریه! یا کاری که ساختهای قابل پخش نیست من برای چه باید تو را به سوریه بفرستم؟ ما در این زمینه هم مستندسازِ خوب کم داریم و هم مستندسازِ بحران خیلی کم داریم و این یکی از مشکلاتِ جدی در این زمینه است که شما اشاره کردید چرا اینگونه است؟ من میگویم یکی از دلایلش همین است.
در عراق هیچ محدودیتی برای هیچ کس وجود نداشته ولی به اندازهای که باید کار نکردیم، قطعا در سوریه ما موفقتر از عراق عمل کردیم فیلمهایی که ما از سوریه ساختیم و داریم خیلی بیشتر از عراق است و اصلاً قابل مقایسه نیست، خیلی از آنها پخش نشده و خیلیها هم پخش شده است.
بررسی کنید در این دو سالی که باز شده است چقدر فیلم ساخته شده است؟ خدا میداند من کوچکترین عنادی با هیچ مستندسازی ندارم ولی آدم اذیت میشود از اینکه مشکلاتشان را جای دیگری مطرح میکنند، شما یک مشکلی با یک تشکیلاتی دارید که اصلاً به ما ربطی ندارد.
دستِ صدا و سیما در سوریه باز است. موضوع سوریه که فقط در خط نمیگذرد، میتوانید بروید شهرهای مختلف از وضعیت سوریه فیلم بسازید که سوریه آن چیزی که ما فکر میکنید نیست دمشق آرامش دارد و مردم زندگی خود را میکنند ما. چند فیلم در این شهر داشتیم؟
مرکز مستند حقیقت فقط در بحث فیلم حمایت میکند؟ کتابی که راجع به عکس سوریه چاپ شده فقط کتاب آقای تاجیک بوده غیر از آن چیزی نداشتیم که از طرف اتحادیه حمایت شود؟
ما از ابتدایی که مرکز مستند حقیقت راه افتاد سیاست کلیمان این بود که با هیچ گروه و سازمانی و تشکیلاتی رقیب نیستیم و اگر کسی یکی از ماموریتهای ما را انجام بدهد حتی به او کمک میکنیم، ما جایی که فیلمسازان یا سازمانهای داخلی اولویتشان نیست انجام میدهیم، کدام سازمان داخلی اولویتش یک کارِ صددرصد عربی برای فلسطین است؟ تقریباً هیچ جا اما ما این کار را انجام میدهیم سوریه، لبنان یا افغانستان را با این دید کار میکنیم.
*در هدفگذاری که برای بوسنی داشتیم به نتیجه رسیدیم
آقای شعبانی چه کنیم سوریه بوسنی نشود؟
مگر بوسنی چه شده؟
ما در بوسنی کمک کردیم، نیروی نظامی شاید در یک حدی بردیم ولی الان ما هیچ تاثیری فرهنگی در بوسنی نداریم و هیچ اتفاقی را نمیتوانیم رقم بزنیم و عربستان جای ما را گرفته و مردمش حضور ایران چه کمکی برای آنها بوده است.
به نظرم شما اشتباه میکنید. در هدفگذاریِ اولیه که راجع به بوسنی بوده ما صددرصد به هدفمان رسیدیم، اگر اینطوری به آن نگاه کنیم، هدف اولیه کمک به مردم و نجات مردم بوده و این اتفاق افتاده و ما رفتیم مردم را نجات دادیم، هدف این بوده خدایی نکرده هدف سلطۀ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی که نبوده است.
بحث روابط دو کشور مسلمان است؟
حضرت امام گفتند هر جای عالم، هر مظلومی از ما کمک بخواهد ما موظفیم به او کمک کنیم، این اتفاق برای افغانها و بوسنیها افتاده است. برای مردم سوریه هم افتاده است، یک جایی وظیفۀ انسانی ما حکم میکرده که به مردم بوسنی کمک کنیم و آنها را نجات بدهیم، این کار را انجام دادیم. حالا شما میگویید یک بندِ این پیوستِ رسانهای ادامه پیدا نکرده است و بعد صلح دیتون آمده همه را بهم ریخته رفته، من میگویم نه ما کاری که باید میکردیم را کردیم، پیش خدا که گم نمی شود و این اتفاق افتاده است.
ولی زمینۀ گسترش یک جریانی که ما معتقدیم حق است از بین رفته و عربستان جای آن را گرفته است.
همان زمان هم عربستان بوده و اینطوری نبوده که آنها یا ترکها نباشند. ما در زمینۀ فرهنگی کمکاری کردیم و این کمکاری را میپذیریم یعنی ما مستندسازان کمکاری کردیم.
*سرسوزنی احساس نمیکنم مرکز حقیقت در سوریه مانع ایجاد کرده باشد
خیلی از کسانی که میآیند در ماجرای عراق و سوریه کار میکنند به نظرم دغدغهمندیشان بیشتر است.
کسی که جانش را کفِ دستش میگیرد و به عراق و سوریه میرود، حتماً دغدغهمند است. در آن فضا هم همین است در آنجا هم اگر کسی دغدغهمندی نداشته باشد کار تاثیرگذاری نمیتواند بسازد و جریانی ایجاد کند وگرنه برای بوسنی رفتن کسی مانع است؟ چرا نمیرویم بسازیم؟ آنجا که دیگر سوریه نیست که به قول دوستان متولیاش مرکز مستند حقیقت باشد، اصلاً متولیِ سوریه مرکز مستند حقیقت نیست، من یک سر سوزن احساس نمیکنم ما آنجا یک مانعی درست کردیم، از روز اول نبوده و نیست، اگر هم مانعی بوده جای دیگری بوده، مانع جایی بوده که فکر میکردند اتحادیه هم این کار را برای آنها بکند و اتحادیه هم کرده، اتحادیه بیشترین همکاری با صدا و سیما داشته و دارد. در حوزۀ مستندسازی مستندساز است که باید برود کارش را انجام بدهد، مدیر صدا و سیما که قرار نیست برود این کار را بکند.
اتحادیه بحث عکس را پوشش نمیدهد؟ چون ما در بحث عکس واقعاً ضعیف هستیم، آدمهایی که آنجا رفتند به اندازه انگشتان دست نیستند؟
عکاسان عمدتاً دوست دارند کتاب خودشان را چاپ کنند ما میگوییم یک کتاب عکس میخواهیم که عکسهای شما در آن باشد، عکسهای ۴ عکاس داخلی و خارجی در آن باشد و یک کتابِ جامع چاپ کنیم.
این کار را می کنید؟
بله داریم انجام میدهیم.
این هم به نظرم یک قدم رو به جلو است یعنی بودنش بهتر از نبودنش است.
دیدگاه و نظر ما این است که یک پروژه تعریف کنیم که ابتدا و انتها داشته باشد، این کار مدت زمان طولانی طول کشیده است و یک عکاس نبوده که ۶، ۷ سال یک بحرانی را پوشش بدهید بنابراین ما میخواهیم به صورت مجموعۀ این کار را انجام بدهیم نه فقط یک نفر. حتی در بحثهای همکاری مشترک ما یک مجموعهای اقناعی و تحلیل را با حوزه هنری راجع به سوریه جلو رفتیم که تهیهکننده آن من هستم.
برچسب ها :سوریه ،مستندسازی،فرهنگی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0