کد خبر : 95230
تاریخ انتشار : چهارشنبه 16 می 2018 - 12:50
-

شورای شهر اول تهران چگونه منحل شد؟

شورای شهر اول تهران چگونه منحل شد؟

به گزارش قائم آنلاین،اسفند ماه سال ۷۷ و حوالی یکسال پس از دوم خرداد ۷۶ بود که انتخابات اولین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا برگزار شد. انتخاباتی که در آن هم مثل انتخابات دوره اخیر، اصلاح‌طلبان در تهران بصورت کامل و لیستی رأی آوردند و تمام کرسی‌های شورای شهر را از آن خود کردند.

به گزارش قائم آنلاین،اسفند ماه سال ۷۷ و حوالی یکسال پس از دوم خرداد ۷۶ بود که انتخابات اولین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا برگزار شد.

انتخاباتی که در آن هم مثل انتخابات دوره اخیر، اصلاح‌طلبان در تهران بصورت کامل و لیستی رأی آوردند و تمام کرسی‌های شورای شهر را از آن خود کردند.

اصلاح‌طلبانی که به شورا آمدند عبارت بودند از: عبدالله نوری، سعید حجاریان، جمیله کدیور، فاطمه جلایی‌پور، محمدابراهیم اصغرزاده، محمد عطریانفر، احمد حکیمی‌پور، محمد حسین درودیان، سیدمحمود علیزاده طباطبایی، مرتضی لطفی، رحمت‌الله خسروی، غلامرضا فروزش، صدیقه وسمقی، عباس دوزدوزانی و سید محمد غرضی که گویا او هم در آن زمان جزوی از جریان چپ به‌شمار می‌رفت.

شورای شهر اول بین دو طیف اصلاح طلب «کارگزاران و مشارکت» تقسیم شده بود به این نحو که عبدالله نوری رهبر کارگزارانی‌های شورا و سعید حجاریان رهبر مشارکتی‌های آن بود.

*آنها هیچوقت زیر یک سقف با هم نمی‌سازند!/ نه دانش‌آشتیانی، نه بهزاد نبوی؛ الویری…

در شورای اول هم از اول، دعوا بر سر انتخاب شهردار و اینکه او نزدیک به کدام طیف شورای شهر باشد شکل گرفت. درست مثل شورای شهر همین روزهای تهران…

به سخن دیگر اینکه قبل از انتخاب الویری، قرار بود «دانش‌آشتیانی» مشارکتی شهردار شود و یک جورهایی انتخاب هم شد اما عبدالله نوری، در اعتراض به این انتخاب تهدید به استعفا کرد.

استعفایی که منجر شد به اینکه ریش‌سفید‌های اصلاح‌طلب در منزل نوری گرد آمدند و با به راه انداختن مراسم آشتی‌کنان، نه تنها دانش‌آشتیانی را از انتخاب ساقط کردند بلکه چهره مرضی‌الطرفینی به نام «بهزاد نبوی» را بعنوان گزینه منتخب شهرداری برگزیدند.

اما بهزاد نبوی از پذیرش کسوت شهرداری تهران به هر دلیلی استنکاف کرد.

و هرچه بود در نهایت، اصلاح‌طلبان شورای شهر، مرتضی الویری را با ۱۵ رأی به شهرداری فرستادند.

*باید معلوم می‌شد چه کسی رئیس است؟!/وقتی همه دنبال قدرت بودند…

الویری ۳ سال شهردار تهران ماند و گفته می‌شود که عمده این وقت را مثل شهردار نجفی به یک کار خاص اختصاص داد!

به سخن دیگر اینکه نجفی وقت خود را به پرونده‌سازی علیه قالیباف اختصاص داد و سلف او یعنی مرتضی الویری همین وقت را به کشاکش با اصلاح‌طلبان شورای شهر برای اینکه نشان بدهد قدرت چه کسی بیشتر است.

نقل قولی از الویری وجود دارد که درباره آن روزها گفته است: برخی از اعضای شورای شهر بر این باور بودند که بایستی در کارهای اجرایی هم دخالت داشته باشند و حوزه ‌کار خود را فراتر از یک عضو شورا و کارهای تقنینی آن می‌دانستند. به عنوان مثال انتظار داشتند در عزل و نصب شهرداران مناطق و مدیران شهری شهردار طبق نظر آنها عمل شود و یا حداقل از آنها مشورت بگیرد و یا برخی اوقات مصوباتی را مطرح و تصویب می‌کردند که با نوع کار اجرایی شهرداری و فعالیت شهردار سازگاری نداشت.[۱]

الویری اما پس از ۳ سال به دلیل همین اختلافات و کشاکش‌ها و پس از کش و قوس بسیار از سمت خود استعفا داد. استعفایی که برخی اصلاح‌طلبان شورای شهر آنرا «به نفع مردم» توصیف کردند.

شخص الویری در این باره می‌گوید: شورای شهر دچار مشکلاتی بود؛ اینکه جنبه ‏سیاسی بر جنبه تخصصی غلبه داشت و دو گرایش سیاسی موجود در شورای شهر (مشارکت و کارگزاران) تمایل داشتند ‏شهردار طبق سلیقه آنان عمل کند. در حالی که من علیرغم عقبه سیاسی تصمیم گرفته بودم صرفا بر مبنای مصلحت‌اندیشی ‏تخصصی شهر را اداره کنم. ‏ محور مخالفت‌ها عمدتا یکی از اعضا بود که موجب اتلاف وقت و هدر رفتن فرصت‌ها می‌شد.

پس از الویری، «ملک‌مدنی» بر تخت شهرداری تهران تکیه زد.

فردی که گفته می‌شد حاشیه‌های زیادی از قبیل پرونده قضایی و اموال بسیار دارد اما به هر حال او به جای الویری بر تخت ساختمان «بهشت» تکیه زد.

*ملک‌مدنی هم به دعوا خاتمه نداد/ یارکشی موافقان و مخالفانِ شهردار دوم؛ از شورا تا دولت

تکیه‌زدنی که البته حاشیه‌هایش خیلی زود شروع شد و طیف مشارکتی‌ها خیلی زود انتقادات تندی را به سمت شهردار تازه‌وارد گسیل داشتند.

انتقاداتی که از سوی طیف کارگزاران شورا بی‌پاسخ نمی‌ماند و عملا شورای شهر، همه روزه شاهد زد و خورد بود.

مخالفان ملک مدنی، موافقان شورایی او را به دریافت پول، گرفتن آپارتمان‌های لوکس در الهیه و… متهم می‌کردند و در مقابل طرفداران ملک مدنی هم اجازه استیضاح او را در شورای شهر نمی‌دادند.

بر اساس گزارش یکی از رسانه‌ها، ابراهیم اصغرزاده در آن مقطع حتی از این گفته بود که «شهردار تهران تعادل روانی ندارد»!

در مقابل، صدیقه وسمقی از موافقان شورایی ملک‌مدنی اینطور گفته بود که برخی مخالفان در کار ساخت و ساز هستند و یا در زمان الویری با همین چیزهایی که امروز مخالفت می‌کنند، موافق بوده‌اند.

در آن روزها حتی مصطفی کواکبیان، دبیر کل حزب اصلاح‌طلب مردمسالاری نیز در یک جلسه به موسوی ‌لاری وزیر کشور دولت اصلاحات انتقاد کرده بود که چرا ملک‌مدنی را برای شهرداری تهران انتخاب کرده است.

انتقادی که موسوی لاری در پاسخ آن اینطور گفته بود که موافق ملک‌مدنی نبوده و این شهردار «خودمختار» چک سفید امضایی از اعضای شورا دارد که الویری نداشته است.

دعواها اما خاتمه نمی‌یافت و حالا دیگر کار به شورای حل اختلاف و وزارت کشور و دفتر رئیس‌جمهور و نمایندگان سه قوه رسیده بود.

گفته می‌شد در آن مقطع، دولت اصلاحات نیز طرفدار ملک مدنی بوده اما ارکان دیگری از دولت مثل وزیر کشور، با او مخالف بوده‌اند.

قال و مقال‌ها ادامه داشت تا اینکه «اشرف بروجردی» معاون امور اجتماعی و شوراهای وزارت کشور بحث «انحلال شورای شهر» را مطرح کرد…

*حرکت در سراشیبی انحلال شورای شهر/ زد و خوردهای سنگین ادامه می‌یابد

صحبت‌های اشرف بروجردی منجر به جنجال‌های بیشتری شد و حتی با اینکه وزارت کشور سعی کرد این حرف‌ها را اصلاح کند اما گویا طیف موافقان ملک مدنی در شورای شهر منتظر همین جرقه بودند.

بروجردی بعدها در این باره گفت: شورای تهران را خود شورا منحل کرد، نه وزارت کشور. هر ۱۰ روز یک بار باید جلسه شورا‌ها برگزار شود ولی به دلیل اختلافی که بین دو جناح درونی شورا وجود داشت، جلسه‌ای برگزار نمی‌شود. قانون این بود که اگر اینها نتوانند سه ماه جلسه شورا‌ها را شکل بدهند، باید شورا‌ها منحل بشود و اینها سه ماه‌شان گذشته بود. بحث شورا فرا‌تر از این بحث‌ها بود. بحث تراکم و بحث بودجه شهرداری و شورا هم بود ولی اینها بهانه بود برای انحلال شورا. اساس این انحلال جناح‌بندی سیاسی بود…

جرقه حرف‌های بروجردی کافی بود تا موافقان ملک‌مدنی ماجرای «پلمب دفاتر تخصصی شورای شهر تهران» را کلید بزنند و عوامل شهرداری نیز از خداخواسته این کار انجام داده‌اند و در تاریخ آمده است که حتی درب دفاتر تخصصی شورای شهر را با آهن و میله جوشکاری کردند.

اوضاع وخیم‌تر شد و دعواها ادامه یافت.

در این میان،‌ مجلس ششم نیز یک هیئت تحقیق و تفحص از شهرداری تشکیل داد و با ورود به مسئله «فروش تراکم» که یکی از اصلی‌ترین موارد اختلافی را تشکیل می‌داد، اینطور اعلام رأی کرد که ملک‌مدنی مقصر است.

اما این گزارش هم ملک‌مدنی را عزل نکرد چون گفته می‌شد دولت هوادار اوست!

از درون شورا نیز اخبار افشاگرانه بسیاری به گوش می‌رسید. برخی اعضای شورا تناقضات یکدیگر در دوران الویری و ملک‌مدنی را به رخ می‌کشیدند. دوزدوزانی رئیس جدید شورای شهر (که پس از اعمال نظر هیئت حل اختلاف، رئیس شورا شده بود) نیز که از آبستراکسیون‌های پی‌درپی موافقان ملک‌مدنی برای فاقد رسمیت کردن جلسات شورای شهر به ستوه آمده بود در یک اظهار نظر خواستار «لغو عضویت غایبان» شده بود.

اصغرزاده، دیگر عضو شورا هم در کنایه به آبستراکسیونی‌ها از این گفته بود که ما ۵ جنازه در شورای شهر داریم (در کنایه به نبودن موافقان ملک‌مدنی در جلسات شورا) که مردم تهران باید برای آنها تابوت سفارش بدهند.

مخالفان ملک‌مدنی البته فقط به نطق‌های داخل شورا و یا مصاحبه بسنده نکردند و در نامه‌ای سرگشاده به موسوی‌لاری، ضمن برشمردن تخلفات ملک‌مدنی به شدت از حمایت دولت از او انتقاد کردند.

ابراهیم اصغرزاده، منصور رضوی، حسن عابدینی، احمد حکیمی پور، رحمت الله خسروی و مرتضی لطفی، ۶ مخالفی بودند که این نامه را نوشتند و امضا کردند.

*و شورای شهر تهران منحل شد…

سرانجام پس از مدت‌ها کش و قوس و تشکیل چند جلسه هیئت اختلاف استانی و مرکزی که گفته می‌شد برخی از آنها تا ۷ ساعت نیز به طول انجامیده است؛ هیئت حل اختلاف مرکزی که شامل نمایندگانی از قوای کشور بود و حکمیتی رسمی میان طرفین دعوا در شورای شهر را نیز داشت، رأی به انحلال شورای شهر اول تهران داد.

محمدعلی ابطحی، معاون پارلمانی رئیس‌جمهور در اسفند ماه سال ۸۱ طی اظهاراتی در همین رابطه گفت: «علی‌رغم رای منفی نمایندگان دولت برای انحلال شورای شهر تهران، انحلال این شورا با اکثریت آرا به تصویب رسید. نتیجه این نشست و رای‌گیری به وزارت کشور اعلام شده تا از طریق این مرجع ابلاغ شود.»

شورایی که همین هیئت حل اختلاف، یکماه قبل از آن نیز تلاش کرده بود با تغییر هیئت رئیسه، مشکلاتش را رفع کند اما چیزی که در عمل رخ داده بود، شعله‌ور شدن بیشتر اختلافات بود.

موسوی‌لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات در استقبال از این تصمیم شورای حل اختلاف مرکزی مصاحبه کرد و اینطور گفت که این تصمیم برای آسایش مردم تهران گرفته شد.

*حلول روح شورای اول در شورای پنجم

این تراژدی دردناک که بازخوانی آن برای یادآوری اشتباهات ضروریست، اگرچه شاذ و عجیب به نظر می‌رسد اما باید گفت که هم‌اکنون بسیاری از سیاسیون اصولگرا و حتی اصلاح‌طلب کشور، از احتمال تکرار آن برای «شورای شهر پنجم تهران» نیز خبر داده‌اند.

شورایی که اتفاقا آنهم از اکثریت اصلاح‌طلب تشکیل شده و باز هم اتفاقا طی یکسال گذشته کم حاشیه نداشته است.

از مجلس رقص دختران نوجوانی که شهردار اصلاح‌طلبان در آن شرکت کرد تا استعفای نجفی و انتصاب ۴ مدیر طی یکسال گذشته برای اداره شهرداری تهران.

انتصاباتی که گفته می‌شود بیش از این نیز خواهد شد و بعید است که شهردار جدید تهران یعنی افشانی هم بتواند در سمت خود باقی بماند.[۲]

اختلافات اعضای شورا با یکدیگر، تقلّای برخی از اصلاح‌طلبان برای حذف «محسن هاشمی»، اختلافات مهم دو حزب اتحاد ملت و کارگزاران بر سر شهرداری و… بخش دیگری از همین حواشی هستند که جملگی زنگ هشدار تکرار تجربه شورای اول و احتمالی به نام «انحلال شورای شهر» را به صدا درآورده‌اند…

*در نوشتن این گزارش از منابع، عکس‌ها، اخبار و گزارش رسانه‌های ایسنا، ابرار، ‌یالثارات، بازتاب، مشرق، کیهان و خبرآنلاین استفاده شده است.

***

۱_mshrgh.ir/763175

۲_ http://fna.ir/bm38w2

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

5 × سه =