کد خبر : 99698
تاریخ انتشار : یکشنبه 24 ژوئن 2018 - 11:05
-

دونالد ترامپ و پایان امپراتوری جهانی آمریکا

دونالد ترامپ و پایان امپراتوری جهانی آمریکا

به گزارش قائم آنلاین، بهت آور اینکه دونالد ترامپ با چه شتابی با کمک و حمایت آمیزه ای از میلیاردرها، جامعه ستیزها و ایدئولوگ های فرا دست راستی در حال تضعیف ستون های زیربنای  امپراتوری آمریکاست که در سال ۱۹۴۵ با تسلیم بی قید و شرط آلمان و ژاپن و خاتمه یافتن جنگ جهانی دوم

به گزارش قائم آنلاین، بهت آور اینکه دونالد ترامپ با چه شتابی با کمک و حمایت آمیزه ای از میلیاردرها، جامعه ستیزها و ایدئولوگ های فرا دست راستی در حال تضعیف ستون های زیربنای  امپراتوری آمریکاست که در سال ۱۹۴۵ با تسلیم بی قید و شرط آلمان و ژاپن و خاتمه یافتن جنگ جهانی دوم قد برافراشت. در میانه بلاهت هایی که ترامپ دارد بر سر جهان می آورد، بررسی آنچه که گذشته و آنچه که در حال ظهور است، واجد ارزش توجهی خاص است.

گذشته: ۱۹۴۵ تا ۲۰۱۶
آمریکا با برخورداری از قدرت بی رقیب و نفوذ جهانی، جنگ سردی را علیه اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسم جهانی به راه انداخت، سیستمی جهانی از اتحادهای نظامی را سازمان داد، چهارچوبی جهانی از پایگاه های نظامی را بنیان گذاشت و رقبایش را مورد محاصره، مهار و تهدید قرار داد؛ مسابقات تسلیحاتی بی پایانی را به راه انداخت و تریلیون ها دلار را درجهت تولید و حفظ نیروهای نظامی متعارف و هسته ای برتر هزینه کرد؛ یک نظم مالی برای جهان بنا کرد و دلار را ارز ذخیره جهانی قرار داد و اوراق قرضه آمریکایی را به حافظ نهایی ارزش در دوران های دشوار تبدیل کرد که اجازه داد این کشور کسری بودجه ها را از سربگذراند و با معافیت، اسکناس چاپ کند؛ یک رشته جنگ و جنگ های نیابتی را به راه انداخت، برای سلطه و کنترل نفت و سایر مواد راهبردی در جهان جنوب به رقابت با دیگران برخاست، به عنوان قدرت اقتصادی، نظامی، علمی و فرهنگی غالب، آمیزه ای جهانی و بهت آور از قدرت نرم وسخت، جهان را از کودتاهای مهندسی شده گرفته تا تامین کمک بابت بلایای طبیعی و بحران ها و پناه دادن به پناهجویان مورد تاخت و تاز قرار داد؛ مواد خوراکی و کمک های توسعه ای  و تسلیحات نظامی فراوانی را تامین کرد، گروه های توسعه ای بین المللی نظیر بانک جهانی را درکنترل خود گرفت؛ و منطبق با اجماع های واشنگتن بر سر تجارت آزاد، تنظیمات ساختاری تحمیل شده بر کشورهای فقیر جنوب جهانی با استفاده از خصوصی سازی و صادرات کالا برای پرداخت کوه هایی از بدهی های توسعه ای، جهان را به کنترل خود درآورد.
این یک امپراتوری بود که توانست  سلطه ای عمدتا بدون تغییرو حتی جهانی تر را بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی  شکل دهد. ایدئولوگ هایی چون فرانسیس فوکویاما از «پایان تاریخ» سخن گفتند، در حالی که یک امپراتوری آمریکایی لیبرال، کاپیتالیستی و بازار آزادی جهان را در قبضه خود گرفته بود. این تنها گزینه واقعی بود که می شد به سوی آن پیش رفت.
این امپراتوری با یازدهم سپتامبر و حمله مصیبت بار به عراق به لرزه افتاد، اما همچنان تداوم یافت و بعد از فروپاشی مالی جهانی سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ ترتیبی داد تا بانکداران و سفته بازان کمک مالی دریافت کنند. ترور جایگزین کمونیسم شد و نقش دشمن را بر عهده گرفت. در صورت واگذاری همه جانبه قدرت به هیلاری کلینتون، کسب و کار و امپراتوری می توانست طبق گذشته دوام پیدا کند.

اکنون
تصویر بیم و نگرانی مشهود در چهره دیگر سران گروه ۷ که رو به پایین، به دونالد ترامپ کج خلق و بهانه گیر که دست به سینه نشسته زل زده اند همه چیز را درخود دارد. ترامپ از امضای  بیانیه با دقت تهیه شده گروه ۷ امتناع می کند، در حالی که مشاور اقتصادی و نماینده تجاری اش به نخست وزیر کانادا جاستین ترودو حمله می کنند.
از نظر بسیاری تقریبا این  واپسین دستاویز در موج اقدامات بهت آور ترامپ است، از جمله خودداری او از حمایت ناتو و خارج شدنش از پیمان جهانی آب  و هوایی پاریس که آمریکا هم اکنون کنار ایستاده، در حالی که فجایع زیست محیطی روی هم انباشته می شوند و دولت ترامپ می خواهد زغال سنگ بیشتری را بسوزاند.
نکته حائز اهمیت چیزی بیش از تازه ترین خشم هاست. ما باید پیامدهای این اقدامات را  با آمیزه ای از آنچه که در مسیر عادی کسب و کار انجام می شود، کارهایی که انجام نمی شود و چیزی که در شرایط اضطراری اتفاق می افتد مورد بررسی قرار دهیم.

فاقد هرگونه نقشه منسجم
البته دراینجا فراتر از توضیح کارمند کاخ سفید، هیچ طرح یا درک منسجمی برای اقدامی که به منظور متفرق کردن گروه ۷ انجام می شود وجود ندارد: «این آمریکاست لعنتی.»
ترامپ ندرتا چیزی می خواند. او یک بازیگر غریزی است که به طور خودانگیخته  در پی عرضه غلوآمیز خود شکننده اش؛ غنی تر ساختن بی پایان خود و خانواده اش؛ انتقام گیری از کسانی که  با او مخالفت یا بی احترامی کرده اند؛ بیان عطش خود نسبت به زنان جوان زیبا از جمله دخترش و اظهارات عمیقا نژادپرستانه و ضد مهاجرینش. او سوار بر موج نژادپرستی و ساده لوحی به قدرت دست یافت و تلاش خواهد کرد با استفاده از  نژادپرستی و ساده لوحی در قدرت باقی بماند. او همین است و بس.
این دستوری برای  حفظ امپراتوری جهانی آمریکا نیست. او به وضوح اهمیتی به این موضوع نمی دهد. غرایز او حکم می کرد که نیروهای آمریکایی از افغانستان و سوریه خارج شوند، پس در این باره با ژنرال ها و گردانندگان کاخ سفید سخن گفته است.
جهان بینی ترامپ نیز غیرمنسجم است. ترامپ با شاهزاده عربستان سعودی و خودکامه آتی، محمد بن سلمان  وجوهی مشترک پیدا می کند و از جنگ همراه با نسل کشی عربستان در یمن حمایت و جوری عمل می کند که انگار یک جنگ خاورمیانه ای علیه ایران است که برای عزیز دلش جان بولتون مشاور امنیت ملی چیز قابل قبولی خواهد بود. در حالی که یک توافق مذاکره شده در یمن می تواند در را به روی روابط مسالمت آمیزتر با ایران باز کند، احتمال دنبال کردن چنین راهی ضعیف است. در حال حاضر به نظر می رسد که اوضاع و احوال بیشتر به نفع فوران یک جنگ خاورمیانه ای بین عربستان-آمریکا-اسرائیل در برابر ایران- حزب الله باشد تا یک طرح صلح منطقه ای قابل دوام.
رهبری آمریکا که در سطح جهانی مرکزیت داشت به ناگهان در حال پیرامونی شدن است. در حال حاضر از تجارت به عنوان سلاحی حاضر و آماده علیه اعضای لیبرال کاپیتالیست دمکرات و بزرگ گروه ۷ استفاده می شود و گویی که علیه دیکتاتوری های متمرد به کار می رود. اتحادهای نظامی آمریکا اهمیت اندکی دارد. تصمیم ترامپ مبنی بر خاتمه دادن به تمرینات نظامی آمریکا و کره جنوبی، علامتی قوی به سئول و توکیو و نیز پیونگ یانگ و پکن و مسکو بود که احتمال دارد برندگی مخوف نظامی آمریکا گام بزرگی به سمت عقب بردارد.
البته خطری که وجود دارد این است که پایان یافتن حضور نظامی آمریکا اگر بستر مصالحه هایی برای صلح منطقه ای فراهم نشود، به جای آن دیکتاتورهای کاملا مسلح و کشورهای پیشتازی چون کره جنوبی و ژاپن را به دنبال کردن برنامه سلاح های اتمی خود وادارد.
امپراتوری آمریکا با پاداش دادن به دوستان و در صورت لزوم مجازات و نابود کردن دشمنانش بود که شکوفا شد و به رفاه رسید. این کار مستلزم حسی ناگفته از محدودیت ها است اما نه برای ترامپ. از نظر او قدرت باید برای پاسخ گویی به نیازهای کوتاه مدت به کار گرفته شود.
ترامپ گفته است: «درجنگ های تجاری به راحتی می توان پیروز شد.» و قطعا این از نظر شعاری و شاید از نظر سیاسی در کوتاه مدت حقیقت دارد.
حمله به کانادا بابت وضع تعرفه های حمایتی بالا در حفاظت از کشاورزان کانادایی در برابر واردات ارزان لبنیات ویسکانسین آمریکا، احتمالا در انتخابات ای میان دوره ای سال ۲۰۱۸ در برخی از کرسی های کنگره ای ویسکانسین مفید فایده است. البته پیامدهای دراز مدت جنگ تجاری با گروه ۷ و با چین به طور جدی به اقتصاد جهانی لطمه خواهد زد و ایالت های قرمز ترامپ همگی آماج تعرفه های منطقا هدفگیری شده قرار خواهند گرفت. آیا ترامپ فقط سخنان سخت برزبان می آورد و کاراندکی در زمینه تجارت انجام می دهد؟ کی می داند؟
ژی جین پینگ با ترامپ همچون یک فرماندار استانی قدرتمند اما فاسد برخورد می کند که به دنبال کبکبه و دبدبه است، سپس از طریق مارک های تجاری و ثبت امتیازهایی برای محصولات ایوانکا پول نقد را به سمت او سرازیر می کند و وامی ۵۰۰ میلیون دلاری را برای یک پروژه اقامتی با برند ترامپ دراندونزی تامین می کند. ترامپ مردی است که ژی جین پینگ می تواند با او کار و کاسبی داشته باشد. سلسله ای از  دیگر خودکامگان پرشمار در سطح جهان که هم ناشفاف هستند و هم بدنام، می توانند همین کار را انجام دهند.

نتیجه گیری
عقب کشاندن آمریکا از رهبری تجارت، اقتصاد، امنیت نظامی، تغییرات آب و هوایی و حفاظت زیست محیطی از سوی دونالد ترامپ در کوتاه مدت جهان را به سمتی می برد که  جهانی پر هرج و مرج تر، خشونت بارتر و آلوده تر خواهد شد، با فقرایی مایوس و مستاصل تر.
واکنش شفابخش به افراط کاری های ترامپ بازگشت به امپراتوری آمریکا به روال همیشه نیست، بلکه استفاده از این فرصت برای بنا کردن اصول، سیاست ها و برنامه هایی است که برای آغاز ساختن یک تمدن اکولوژیک جهانی مبتنی برعدالت اکولوژیک و اجتماعی و صلح  نیاز است. اکنون زمان سخن گفتن از چنان سیستم عادلانه، صلح آمیز و قابل دوامی است که قابل تحقق باشد و اینکه ما چگونه می توانیم از اینجا به آنجا برسیم.
فراتر از همه ضرورت حتمی بردن جهان به سمت انرژی های تجدید پذیر با صرفه و اقدامات پایدار در تولید، جنگل داری، کشاورزی و دامپروری در بستری از صلح و عدالت اجتماعی است که می تواند مبانی لازم را برای  ادغام مسالمت آمیز جهانی در هنجارهای پایداری چون انتشار ۳ تنی دی اکسید کربن برای هر نفر در سال و خاتمه دادن به فقر فراهم کند.
ما نباید فرصت را هدر دهیم و فرصت فراهم شده در نتیجه اقدامات مختل کننده ترامپ را باید صرف طراحی و اجرای طرح و برنامه هایی برای آینده ای اکولوژیک و صلح آمیز کنیم.
نویسنده: روی موریسون (Roy Morrison)  کارشناس حوزه انرژی و مدیر دفتر پایداری زیست محیطی در دانشگاه نیوهمپشایر
منبع: yon.ir/jVcXz

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

3 + 18 =