جوانان اینجا از بیکاری به جان پرندهها میافتند!
متصدی ورودی بندر، کارت بانکیام را میگیرد و همینطور که رمز کارت را وارد میکند، میپرسم: «آقا! اینجا چندتا جای دیدنی داره؟» کارت را پس میدهد و میگوید: «هیچی! هرچی هم هست داره نابود میشه…»
متصدی ورودی بندر، کارت بانکیام را میگیرد و همینطور که رمز کارت را وارد میکند، میپرسم: «آقا! اینجا چندتا جای دیدنی داره؟» کارت را پس میدهد و میگوید: «هیچی! هرچی هم هست داره نابود میشه…»