عاقبت ازدواج دختر ۱۵ ساله با مرد عیاش سن بالا !
به گزارش قائم آنلاین، چشمانش را به چشمان مادر می دوزد، گویا به دنبال حرفی است تا آرامش بگیرد. روی صندلی می نشیند و به حرف های مادر گوش می دهد. اشک پهنه صورت زن جوان را تر می کند، می گوید: از وقتی با محمد ازدواج کردم، فقط کمربندهای شوهرم بود که بر تنم